وبلاگ بوشدین

وبلاگ بوشدین

وبلاگ بوشدین

وبلاگ بوشدین

وبلاگ بوشدین

گلچین زیباترین شعر در مورد امید

جمعه, ۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۲ ب.ظ

شعر در مورد امید

شعر در مورد امید,شعر در مورد امید داشتن,شعر در مورد امید به زندگی,شعر در مورد امید و زندگی,شعر در مورد امیدواری,شعر در مورد امید به خدا,شعر در مورد امیدوار بودن,شعر در مورد امید و آرزو,شعر در مورد امید دادن,شعر در مورد امید به فردا,شعر در مورد امید داشتن,شعری در مورد امید داشتن,شعر درباره امید داشتن,شعر های درباره امید داشتن,شعر درباره امید داشتن,شعر کوتاه در مورد امید داشتن,شعری درباره امید داشتن,شعر در مورد امید به زندگی,شعر زیبا در مورد امید به زندگی,شعر نو در مورد امید به زندگی,شعری درباره امید به زندگی,شعر زیبا درباره امید به زندگی,شعر نو درباره امید به زندگی,شعر درباره ی امید به زندگی,شعری درباره ی امید به زندگی,شعر در باره امید به زندگی,شعر در مورد امید زندگی,شعر درباره امید و زندگی,شعر در مورد امید ب زندگی,شعری در باره امید به زندگی,شعر در مورد امیدواری از حافظ,شعر در مورد امیدواری به خدا,شعر در مورد امیدواری به زندگی,شعری در مورد امیدواری,شعر در مورد امیدواری,شعر کوتاه در مورد امیدواری,شعری درمورد امیدواری,شعر در مورد توبه و امیدواری,شعر درباره امید به خدا,شعر درباره امید به خدا,شعری درباره امید به خدا,شعر زیبا درباره امید به خدا,شعر کوتاه درباره امید به خدا,شعر درباره ی امید به خدا,شعری در مورد امید به خدا,شعر در مورد امید به رحمت خدا,شعر درباره امیدوار بودن,شعر درباره امید و آرزو,شعری در مورد امید به فردا,شعر امید,شعر امید به خدا,شعر امید به زندگی,شعر امیدواری,شعر امیدبخش,شعر امیدواری به زندگی,شعر امیدوار کننده,شعر امید به خدا,شعر امید به خدا از کیست,شعر امید به خدا از پروین اعتصامی,شعر امید به خدا پروین اعتصامی,شعر امید به خداوند,اشعار امید به خدا,شعر درباره امید به خدا,شعر درباره امید به خدا,شعری درباره امید به خدا,شعر امید به زندگی حافظ,اشعار امید به زندگی,شعر برای امید به زندگی,شعر نو امید به زندگی,اشعار امید به زندگی,شعر کوتاه امید به زندگی,شعر زیبا امید به زندگی,شعر امید داشتن به زندگی,شعر زیبای امید به زندگی,شعر امیدواری دادن,شعر امیدواری کوتاه,شعر امیدواری در زندگی,شعر درباره امیدواری,شعر در مورد امیدواری,شعر برای امیدواری,شعر نو امیدواری,شعر از امیدواری,شعر زیبای امیدواری,شعر امیدبخش حافظ,شعر امیدبخش سهراب,شعر امیدبخش کوتاه,یک بیت شعر امیدبخش,شعری امیدبخش,شعر زیبای امیدبخش,شعر نو امیدبخش,شعر امیدوار کننده به زندگی,شعر های امید به زندگی,شعر راجب امید به زندگی,شعری درباره امید به زندگی,شعر امیدوار کننده عاشقانه,شعر امیدوار کننده از مولانا,شعری امیدوار کننده,شعر امیدوار کننده,شعر های امیدوار کننده,شعر نو امیدوار کننده,یه شعر امیدوار کننده,یک بیت شعر امیدوار کننده

شعر در مورد امید

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد امید برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

از پیش کسی کار کسی نگشاید 

امید ، به کردگار می باید داشت

شعر پدر , شعر در مورد پدر , شعر درباره پدر , شعر در وصف پدر

شعر در مورد امید

به هنگام سختی مشو نا امید

که ابر سیه بارد آب سفید

شعر مادر , شعر در مورد مادر , شعر درباره مادر , شعر در وصف مادر

شعر در مورد امید داشتن

ما به امید عطای تو چنین بی کاریم

کار ما را به امید دگران نگذاری

شعر دوست , شعر در مورد دوست , شعر درباره دوست , شعر در وصف دوست

شعر در مورد امید به زندگی

غمناکم و از کوی تو با غم نروم

جز شاد و امیدوار و خرم ندوم

شعر برادر , شعر در مورد برادر , شعر درباره برادر , شعر در وصف برادر

شعر در مورد امید و زندگی

در نومیدی بسی امید است

پایان شب سیه سپید است

شعر خواهر , شعر در مورد خواهر , شعر درباره خواهر , شعر در وصف خواهر

شعر در مورد امیدواری

بعد نومیدی بسی امیدهاست

از پس ظلمت ، دو صد خورشیدهاست

شعر زندگی , شعر در مورد زندگی , شعر درباره زندگی , شعر در وصف زندگی

شعر در مورد امید به خدا

گرچه هیچ نشانه نیست اندر وادی

بسیار امیدهاست در نومیدی

شعر مهر ماه , شعر در مورد مهر ماه , شعر درباره مهر ماه , شعر در وصف مهر ماه

شعر در مورد امیدوار بودن

هرچند فراق ، پشت امید ، شکست

هرچند جفا دو دست آمال ببست

نومید نمی شود دل عاشق مست

هر دم برسد به هر چه همت ، دربست

شعر عشق , شعر در مورد عشق , شعر درباره عشق , شعر در وصف عشق

شعر در مورد امید و آرزو

سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است

فرخنده آن امید که حرمان نمی شود

شعر گل , شعر در مورد گل , شعر درباره گل , شعر در وصف گل

شعر در مورد امید دادن

خوش آن رمزی که عشقی را نوید است!

خوش آن دل کاندر آن نور امید است!

شعر شب بخیر , شعر در مورد شب بخیر , شعر درباره شب بخیر , شعر در وصف شب بخیر

شعر در مورد امید به فردا

نومید مکن مرا و رخ برمفروز

کاخر به تو جز درد ، امیدی دارم

شعر صبح بخیر , شعر در مورد صبح بخیر , شعر درباره صبح بخیر , شعر در وصف صبح بخیر

شعر در مورد امید داشتن

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا

به تفرج گذری بر لب دریا نکنی

شعر عید غدیر , شعر در مورد عید غدیر , شعر درباره عید غدیر , شعر در وصف عید غدیر

شعری در مورد امید داشتن

کفش‌هایم خسته اند !

پاهایم اما، امیدوار

هنوز می‌شود

هزار پله را

برای رسیدن بهتو

بالا آمد.

شعر تنهایی , شعر در مورد تنهایی , شعر درباره تنهایی , شعر در وصف تنهایی

شعر درباره امید داشتن

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم

شعر تولد , شعر در مورد تولد , شعر درباره تولد , شعر در وصف تولد

شعر های درباره امید داشتن

پا مکِش از سرِ خاکم که پس از مردن هم

به رهت چشم امیدم نگران خواهد بود.

شعر ماه محرم , شعر در مورد ماه محرم , شعر درباره ماه محرم , شعر در وصف ماه محرم

شعر درباره امید داشتن

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

شعر لیاقت , شعر در مورد لیاقت , شعر درباره لیاقت , شعر در وصف لیاقت

شعر کوتاه در مورد امید داشتن

از چرخ به هر گونه همی‌ دار امید

وز گردش روزگار می‌لرز چو بید

شعر لب , شعر در مورد لب , شعر درباره لب , شعر در وصف لب

شعری درباره امید داشتن

امید چونان پرنده ایست

که در روح آشیان دارد

شعر لبخند , شعر در مورد لبخند , شعر درباره لبخند , شعر در وصف لبخند

شعر در مورد امید به زندگی

به سان رود

که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند

رونده باش

امید هیچ معجزه‌ای ز مرده نیست،

زنده باش

شعر ادب , شعر در مورد ادب , شعر درباره ادب , شعر در وصف ادب

شعر زیبا در مورد امید به زندگی

دانه می دهم گنجشک های صبحگاهی را

پشت پنجره ام

از خرده شعرهایی که شب

از دست های تو

می ریزد بر بی خوابی ها

و بالش لبریز از امیدم

شعر انسانیت , شعر در مورد انسانیت , شعر درباره انسانیت , شعر در وصف انسانیت

شعر نو در مورد امید به زندگی

زندگی یعنی امیدوار بودن محبوب من !

زندگی

مشغله‌ای جدی است

درست مثل دوست داشتن تو

شعر تهران , شعر در مورد تهران , شعر درباره تهران , شعر در وصف تهران

شعری درباره امید به زندگی

نه!

هرگز شب را باور نکردم

چرا که

در فراسوهای دهلیزش

به امید دریچه ئی

دل بسته بودم.

شعر آسمان , شعر در مورد آسمان , شعر درباره آسمان , شعر در وصف آسمان

شعر زیبا درباره امید به زندگی

اندیشیدن به تو زیباست

و امید بخش

چون گوش سپردن به زیباترین صدا در دنیا

شعر خداحافظی , شعر در مورد خداحافظی , شعر درباره خداحافظی , شعر در وصف خداحافظی

شعر نو درباره امید به زندگی

در عشق تو پاشکستگانند

دارند امید پرگشایی

شعر مرگ , شعر در مورد مرگ , شعر درباره مرگ , شعر در وصف مرگ

شعر درباره ی امید به زندگی

نه یکسانند نومیدی و امید

جهان بگریست بر من، بر تو خندید

شعر ماه اردیبهشت , شعر در مورد ماه اردیبهشت , شعر درباره ماه اردیبهشت , شعر در وصف ماه اردیبهشت

شعری درباره ی امید به زندگی

تا کس امید جود ندارد دگر ز کس

آمد حروف سال وفاتش امید جود

بخواب عشقم , بخواب عشقم شعر , بخواب عشقم شعرنو , آسوده بخواب عشقم

شعر در باره امید به زندگی

ای بهتر از جوانی و ای خوشتر از امید

طی گشت در امید وصالت، جوانیم

شعر موفقیت , شعر در مورد موفقیت , شعر درباره موفقیت , شعر در وصف موفقیت

شعر در مورد امید زندگی

امید هر کسی به نیازی و حاجتی است

امید ما به رحمت بی منتهای تست

شعر دلتنگی , شعر در مورد دلتنگی , شعر درباره دلتنگی , شعر در وصف دلتنگی

شعر درباره امید و زندگی

تا چند آخر امید یابیم؟

تا کی به امید بوی یا رنگ؟

شعر آتش , شعر در مورد آتش , شعر درباره آتش , شعر در وصف آتش

شعر در مورد امید ب زندگی

درم گشای، که امید بسته ام در تو

در امید که بگشاید؟ ار تو نگشایی

شعر پاییز , شعر در مورد پاییز , شعر درباره پاییز , شعر در وصف پاییز

شعری در باره امید به زندگی

به راه عشق به حدی است ناامیدی من

که نا امید کند هر امید گاهی را

شعر امام علی , شعر در مورد امام علی , شعر درباره امام علی , شعر در وصف امام علی

شعر در مورد امیدواری از حافظ

 بیا امید بین که نیک نبود

در این امید بی حد ناامیدی

شعر دوستت دارم , شعر در مورد دوستت دارم , شعر درباره دوستت دارم , شعر در وصف دوستت دارم

شعر در مورد امیدواری به خدا

 عقل از امید وصل چو مجنون روان شود

در عشق می رود به امید زیارتی

شعر گذر عمر , شعر در مورد گذر عمر , شعر درباره گذر عمر , شعر در وصف گذر عمر

شعر در مورد امیدواری به زندگی

 ای امید همه امیدوران روز شمار

بس بزرگ است به فضل تو امید عفوم

شعر کلیسا , شعر در مورد کلیسا , شعر درباره کلیسا , شعر در وصف کلیسا

شعری در مورد امیدواری

 طربناک تر، از بهار امید

دلاویزتر، از اوان شباب

شعر کودکی , شعر در مورد کودکی , شعر درباره کودکی , شعر در وصف کودکی

شعر در مورد امیدواری

 مایه امید، مدان غیر را

کعبه حاجات، مخوان دیر را

شعر کمک , شعر در مورد کمک , شعر درباره کمک , شعر در وصف کمک

شعر کوتاه در مورد امیدواری

 در صبح امید ما، تویی تو

افسونگر دلها، تویی تو

شعر مردانگی , شعر در مورد مردانگی , شعر درباره مردانگی , شعر در وصف مردانگی

شعری درمورد امیدواری

 خستگی اندر طلبت راحتست

درد کشیدن به امید دوا

شعر غربت , شعر در مورد غربت , شعر درباره غربت , شعر در وصف غربت

شعر در مورد توبه و امیدواری

 پایان فراق ناپدیدار

و امید نمی رسد به پایان

شعر هدف , شعر در مورد هدف , شعر درباره هدف , شعر در وصف هدف

شعر درباره امید به خدا

 دفع غم دل نمی توان کرد

الا به امید شادمانی

شعر گرگ , شعر در مورد گرگ , شعر درباره گرگ , شعر در وصف گرگ

شعر درباره امید به خدا

 دلهای داغدار بود کعبه امید

شورابه سرشک به زمزم برابرست

شعر جهالت , شعر در مورد جهالت , شعر درباره جهالت , شعر در وصف جهالت

شعری درباره امید به خدا

 پرده صبح امیدست شب نومیدی

دل سودازده امید وصالی دارد

شعر پرسپولیس , شعر در مورد پرسپولیس , شعر درباره پرسپولیس , شعر در وصف پرسپولیس

شعر زیبا درباره امید به خدا

 امید نگاه دارم از چشمش

از بیخبران خبر نمی آید

شعر پرنده , شعر در مورد پرنده , شعر درباره پرنده , شعر در وصف پرنده

شعر کوتاه درباره امید به خدا

 پوشیده است دردل عنبر بهارها

صبح امید دردل شبهاست بیشتر

شعر خنده , شعر در مورد خنده , شعر درباره خنده , شعر در وصف خنده

شعر درباره ی امید به خدا

 ترک دستارکن که نخل امید

چون فشاند شکوفه، آرد بار

شعر خواب , شعر در مورد خواب , شعر درباره خواب , شعر در وصف خواب

شعری در مورد امید به خدا

 گردانده ز خلق روی امید

کار صائب بود خداساز

شعر هجران , شعر در مورد هجران , شعر درباره هجران , شعر در وصف هجران

شعر در مورد امید به رحمت خدا

 آن کعبه امید که صندوق مرقدش

گردیده پایتخت دعاهای مستجاب

شعر استقلال , شعر در مورد استقلال , شعر درباره استقلال , شعر در وصف استقلال

شعر درباره امیدوار بودن

 شدم نومید کاندر چشم امید

نیامد خوب رخساری دریغا

شعر سربازی , شعر در مورد سربازی , شعر درباره سربازی , شعر در وصف سربازی

شعر درباره امید و آرزو

 درین امید عمرم رفت کاخر:

کند یادم به پیغامی دریغا

شعر چوپان , شعر در مورد چوپان , شعر درباره چوپان , شعر در وصف چوپان

شعری در مورد امید به فردا

 افتادم بر در قبولت

امید که از درم نراند

شعر همسر , شعر در مورد همسر , شعر درباره همسر , شعر در وصف همسر

شعر امید

 به امید خیالت می دهم جان

وگرنه طاقت هجران ندارم

شعر فوتبال , شعر در مورد فوتبال , شعر درباره فوتبال , شعر در وصف فوتبال

شعر امید به خدا

 در کوی تو لولیی، گدایی

آمد به امید مرحبایی

شعر آزادی , شعر در مورد آزادی , شعر درباره آزادی , شعر در وصف آزادی

شعر امید به زندگی

 بی تکاپوی تو در آن حضرت

پیک امید را فرستادم

شعر حسادت , شعر در مورد حسادت , شعر درباره حسادت , شعر در وصف حسادت

شعر امیدواری

 بر درگه لطف تو فتادیم

در رحمت تو امید بستیم

شعر حال خوش , شعر در مورد حال خوش , شعر درباره حال خوش , شعر در وصف حال خوش

شعر امیدبخش

 امید که از شفاعت او

حاصل شودش کلام اعلی

شعر غروب , شعر در مورد غروب , شعر درباره غروب , شعر در وصف غروب

شعر امیدواری به زندگی

 چشم امید هر مسلمانی

  پی آن چشم نامسلمان است

شعر خدا , شعر در مورد خدا , شعر درباره خدا , شعر در وصف خدا

شعر امیدوار کننده

 شدستم غرق دریایی که هرگز

غریقش را امید ساحلی نیست

شعر فرزند , شعر در مورد فرزند , شعر درباره فرزند , شعر در وصف فرزند

شعر امید به خدا

 به امید چه عاشق از خط تسلیم سرپیچد؟

که از کس نیست امید شفاعت صید قربان را

شعر غرور , شعر در مورد غرور , شعر درباره غرور , شعر در وصف غرور

شعر امید به خدا از کیست

 نه مرا امید فردوس است نه بیم جحیم

یا او نگذاشت در خاطر امید و بیم را

شعر غم , شعر در مورد غم , شعر درباره غم , شعر در وصف غم

شعر امید به خدا از پروین اعتصامی

 هر سر موی مرا از تو امید دگر است

وه که با این همه امید بسی نومیدم

شعر حرف مفت , شعر در مورد حرف مفت , شعر درباره حرف مفت , شعر در وصف حرف مفت

شعر امید به خدا پروین اعتصامی

 تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید

درده شراب و واخرام از بیم و از امید

شعر محبت , شعر در مورد محبت , شعر درباره محبت , شعر در وصف محبت

شعر امید به خداوند

 مه و مهر یار ما شد به امید تو خدا شد

که زهی امید زفتی که زند در خدایی

شعر چشم , شعر در مورد چشم , شعر درباره چشم , شعر در وصف چشم

اشعار امید به خدا

 به امید کس چه باشی که تویی امید عالم

تو به گوش می چه باشی که تویی می عطایی

شعر افغانستان , شعر در مورد افغانستان , شعر درباره افغانستان , شعر در وصف افغانستان

شعر درباره امید به خدا

 هیچ تیغی جدا نگرداند

دست امید من ز دامانش

شعر مهربانی , شعر در مورد مهربانی , شعر درباره مهربانی , شعر در وصف مهربانی

شعر درباره امید به خدا

 از شیشه مقصود گلابی نگرفتم

وز ساغر امید شرابی نچشیدم

شعر ماه , شعر در مورد ماه , شعر درباره ماه , شعر در وصف ماه

شعری درباره امید به خدا

 عشق ایمن ولایتیست چنانک

ترس را نیست اندر او امید

شعر مسافرت , شعر در مورد مسافرت , شعر درباره مسافرت , شعر در وصف مسافرت

شعر امید به زندگی حافظ

 صبح پیری اثر قطع امید است اینجا

تار و پود کفنت موی سفید است اینجا

شعر حجاب , شعر در مورد حجاب , شعر درباره حجاب , شعر در وصف حجاب

اشعار امید به زندگی

 از سجده حضوری بوی اثر نبردیم

امید دستها سود از جبهه سائی ما

شعر امام حسن عسکری , شعر در مورد امام حسن عسکری , شعر درباره امام حسن عسکری , شعر در وصف امام حسن عسکری

شعر برای امید به زندگی

 افسرد شمع امید در چین دامن شب

یک آستین نمالید آب صبح ساعد ما

شعر حضرت مهدی , شعر در مورد حضرت مهدی , شعر درباره حضرت مهدی , شعر در وصف حضرت مهدی

شعر نو امید به زندگی

 بر امید خیال گوهر تو

جاذب هر مسی چو قلابم

شعر آب , شعر در مورد آب , شعر درباره آب , شعر در وصف آب

اشعار امید به زندگی

 برخاست قیامت وصالش

تا کی به امید درنشستن

شعر درباره ی ماه محرم

امــام صابــران بـودم، خمیدم

جدا از شاخه شد یـاس امیدم

چو دست از جسم عباسم جدا شد

سـر خود را به نوک نیزه دیدم

شعر در مورد امید

  • اقبال ملایری

آموزش مرحله به مرحله طرز تهیه ترافل گیلاس یک دسر خوشمزه و بسیار شیک

طرز تهیه ترافل گیلاس بسیار خوشمزه در قسمت آشپزی سایت جسارت.امیدواریم که این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

طرز تهیه ترافل گیلاس , ترافل گیلاس , دستور تهیه ترافل گیلاس

اگر شما هم نام ترافل گیلاس را شنیده اید و علاقه به درست کردن آن هستید می توانید به آسانی آنرا در بخش آشپزی ما آموزش ببینید

آموزش مرحله به مرحله طرز تهیه ترافل گیلاس یک دسر خوشمزه و بسیار شیک

در این دسر مقدار انرژی ۵/۹۵۶ کیلوکالری ،چربی ۳۹ گرم ،کربوهیدرات ۶/۱۳۲، پروتئین ۴/۲۳ گرم موجود است.

مواد لازم برای تهیه ترافل گیلاس :

نشاسته ذرت :♦: ۱ قاشق سوپ خوری

 آرد :♦: ۲ قاشق سوپ خوری

 شکر :♦: یک دوم پیمانه

 شیر سرد :♦: دو و یک چهارم پیمانه

 تخم مرغ  :♦: ۱ عدد

وانیل :♦: یک چهارم قاشق چای خوری

کره :♦: ۲ قاشق سوپ خوری

کمپوت گیلاس (خردشده)  :♦:   به مقدار لازم

رولت  :♦: به مقدار لازم

 

آموزش مرحله به مرحله طرز تهیه ترافل گیلاس یک دسر خوشمزه و بسیار شیک

طرز تهیه ترافل گیلاس , ترافل گیلاس , دستور تهیه ترافل گیلاس

طرز تهیه ترافل گیلاس :

به نقل از سایت جسارت برای تهیه ترافل گیلاس ابتدا

نشاسته، آرد و شکر را در تابه ای بریزید، شیر را کم کم به آن اضافه کنید و روی حرارت ملایم قرار دهید و هم بزنید تا غلیظ شود.

زرده و سفیده تخم مرغ را از هم جدا کرده، زرده را با همزن برقی بزنید تا کرم رنگ شود.

سفیده را هم جداگانه بزنید تا فرم بگیـرد بعد به زرده اضافه و با هم مخلوط کنید.

مخلوط نشاسته و شیر را به تخم مرغ ها افزوده و دوباره روی حرارت بگذارید تا کمی غلیظ شود.

از روی حرارت برداشته وانیل و کره را بیفزائید، مخلوط کرده و بگذاریـد کمی خنک شـود.

در آخر گیلاس ها را اضافه کنید.

در ظرف مورد نظر برش های رولت را قرار دهید و مواد آماده شده مخلوط با گیلاس را داخل آن بریزید و به دلخواه تزئین کنید.

آموزش مرحله به مرحله طرز تهیه ترافل گیلاس یک دسر خوشمزه و بسیار شیک

زمانی که مخلوط نشاسته را به تخم مرغ اضافه می کنید بهتر است مقداری از آن را با تخم مرغ مخلوط کرده سپس بقیه را اضافه کنید.

طرز تهیه ترافل گیلاس , ترافل گیلاس , دستور تهیه ترافل گیلاس

آموزش مرحله به مرحله طرز تهیه ترافل گیلاس یک دسر خوشمزه و بسیار شیک

  • اقبال ملایری

گلچین اشعار عاشقانه محمدرضا شجریان

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ق.ظ

اشعار محمدرضا شجریان

اشعار محمدرضا شجریان ،متن اشعار محمدرضا شجریان،اشعار استاد محمدرضا شجریان،محمدرضا شجریان اشعار مولانا،متن اشعار شجریان محمدرضا شجریان،متن شعرهای محمدرضا شجریان،اشعار مولانا+محمدرضا شجریان،محمد رضا شجریان شعر مولانا

اشعار محمدرضا شجریان

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمدرضا شجریان را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

ای در میان جانم و جان از تو بی خبر

وز تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر

چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان

در جان و در دلی دل و جان از تو بی خبر

ای عقل پیر و بخت جوان گرد راه تو پیر

از تو بی نشان و جوان از تو بی خبر

نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب

نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر

از تو خبر به نام و نشان است خلق را

وانگه همه به نام و نشان از تو بی خبر

جویندگان گوهر دریای کنه تو

در وادی یقین و گمان از تو بی خبر

چون بی خبر بود مگس از پر جبریل

از تو خبر دهند و چنان از تو بی خبر

شرح و بیان تو چه کنم زانکه تا ابد شرح

از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر

اشعار محمدرضا شجریان

نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید

چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد

ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

بیاد زلف نگونسار شاهدان چمن

ببین در آینه ی جویبار گریه ی بید

چه جای من که در این روزگار بی فریاد

ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید

متن اشعار محمدرضا شجریان

بیاد زلف نگونسار شاهدان چمن

ببین در آینه ی جویبار گریه ی بید

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد

ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز

که هست در پی شام سیاه صبح سپید

کراست سایه در این فتنه ها امید امان

شد آن زمان که بود دلی در امان امید

اشعار مولانا+محمدرضا شجریان

باز بانگی از نیستان می رسد

غم به داد غم پرستان می رسد

بشوید این شرح هجران بشنوید

با نی نالنده هم دستان شوید

بی شما این نای نالان بی نواست

این نواها از نفسهای شماست

آن نفس کآتش برانگیزد ز آب

آن نفس کآتش ازو آمد به تاب

آن نفس که آیینه را روشن کند

آن نفس کاین خاک را گلشن کند

آن نفس کز شوق شورانگیز وی

بر دمد از جان نی صد های و هی

شعر های خوانده شده توسط استاد شجریان

بنشین بیادم شبی تر کن از این می لبی که یاد یاران خوش است

یاد اور این خسته را کاین مرغ پر بسته را یاد بهاران خوش است

مرغی که زد ناله ها هر نفس در قفس

عمری زد از خون دل نقش گل در قفس یاد باد

داد داد عارف با داغ دل زاد

داد ای دل عارف با داغ دل زاد

ای بلبلان چون در این قفس وقت گل رسد زین پاییز یاد ارید

چون بر دمد ان بهار خوش در کنار گل از ما نبز یاد ارید

داد داد عارف با داغ دل زاد

داد ای دل عارف با داغ دل زاد

عارف اگر در عشق گل جان خسته بر باد داد

بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد

گر بایدت دامان گل ای یار ای یار

پروا مکن چون بجان رسد از خار آزار

داد داد عارف با داغ دل زاد

داد ای دل عارف با داغ دل زاد

متن شعرهای محمدرضا شجریان

زمانه قرعه ی نو می زند به نام شما

خوشا شما که جهان می رود به کام شما

در این هوا چه نفسها پر آتشست و خوشست

که بوی عود دل ماست در مشام شما

تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید

کز آتش دل ما پخته گشت خام شما

فروغ گوهری از گنجخانه ی دل ماست

چراغ صبح که بر می دمد ز بام شماست

زمان به دست شما می دهد زمام مراد

از آن که هست به دست خرد زمام شما

ز صدق آینه کردار صبح خیزان بود

که نقش طلعت خورشید یافت شام شما

شعر استاد شجریان

ایرانی به سرکن خواب مستی

برهم زن بساط خود پرستی

که چشم جهانی سوی تو باشد

چه از پا نشستی

در این شب سپیده نادمیده

تیغ شب به خونش درکشیده

امید چه داری از این شب

که در خون کشیده سپیده

تیغ بر کش آذر فشان نغمه ها را تندری کن

در دل شب رخ بر فروز کار مهر خاوری کن

از درون سیاهی برون تاز

پرچم روشنائی برافراز

تا جهانی از تباهی وارهانی

دیو شب را تیغ بر دل برنشانی

با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی

مرگ به تا چنین زندگانی

ای مبارز ای مجاهد ای برادر

دل یکی کن ره یکی کن بار دیگر

راه بگشا سوی شهر روشنی ها

روزگار تیرگی ها برسرآمد

متن اشعار شجریان محمدرضا شجریان

زمان به دست شمامی دهدزمام مراد

ازآنکه هست به دست خردزمام شما

همای اوج سعادت که می گریخت زخاک

شد از امان زمین دانه چین دام شما

به زیرران طلب زین کنیداسب مراد

که چون سمند زمین شدستاره رام شما

به شعرسایه درآن بزمگاه آزادی

طرب کنید که پرنوش بادجام شما

محمدرضا شجریان اشعار مولانا

ایران ای سرای امید

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید

اگر چه دلها پر خون است

شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است ِ وای گلگون است

که دست دشمن در خون است

ای ایران غمت مرساد

جاویدان شکوه تو باد

راه ما راه حق راه بهروزی است

اتحاد اتحاد رمز پیروزی است

صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد یادگار خون عاشقان،

ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد

اشعار استاد محمدرضا شجریان

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز

شاید که بازبینیم دیدار آشنا را (۲)

کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز

شاید که بازبینیم دیدار آشنا را،

دیدار آشنا را

تصنیف عشق تو

عشق تو آتش جانا، (۲)

زد بر دل من

بر باد غم داد آخر،(۲)

آب و گل من

روی تو چون دیده دل،(۲)

بهتر ز لیلی

شد بند زنجیر دام،(۲)

مجنون دل من

شد بند زنجیر دام،

مجنون دل من

وصل تو مشکل مشکل،(۲)

جان دادن آسان

وصل تو مشکل مشکل،

جان دادن آسان

یارب کن آسان آسان،(۲)

این مشکل من

یارب کن آسان آسان، این مشکل من

وصل تو مشکل مشکل، جان دادن آسان

یارب کن آسان آسان،(۲)

این مشکل من

(یارب کن آسان آسان، این مشکل من) (۲)

اشعار محمدرضا شجریان

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

از لعل تو گر یابم انگشری زنهار

صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل

شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

کین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

محمد رضا شجریان شعر مولانا

سری دیرم که سامانش نمی بو

غمی دیرم که پایانش نمی بو

اگر باور نداری سوی من آی

ببین دردی که درمانش نمی بو

خوش آن ساعت که یار از در درآیو

شو هجرون و روز غم سر آیو

ز دل بیرون کنم جون را به صد شوق

همین واجم که جایش دلبر آیو

شعر استاد شجریان

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست

گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

درویش را نباشد برگ سرای سلطان

ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

قد خمیده ما سهلت نماید اما

بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

متن شعرهای محمدرضا شجریان

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این طوفان نماید هفت دریا شبنمی

متن اشعار محمدرضا شجریان

دلا از دست تنهایی به جونم

ز آه و ناله خود در فغونم

شوان تار از درد جدایی

کره فریاد مغز استخونم

عزیزون از غم و درد جدایی

به چشمونم نمونده روشنایی

گرفتارم به دام غربت و درد

نه یار و همدمی نه آشنایی

فلک کی بشنوه آه و فغونم

به هر گردش زنه آتش به جونم

یک عمری بگذرونم با غم و درد

به کام دل نگرده آسمونم

نمی دونم دلم دیوونه کیست

اسیر نرگس مستونه کیست

نمی دونم دل سرگشته ما(مو)

کجا می گردد و در خونه کیست

نصیب کس نَوی درد دل مو

که بسیارِ غم بی حاصل مو

کسی بو از غم و دردم خبر دار

که داره مشکلی چون مشکل مو

دلی دیرم که بهبودش نمی بو

نصیحت می کرم سودش نمی بو

به بادش می نهم نِش می بره باد

بر آتش می نهم دودش نمی بو

بود درد مو و درمونم از دوست

بود وصل مو و هجرونم از دوست

اگه قصابم از تن واکِره پوست

جدا هرگز نگرده جونم از دوست

مو آن آزرده یِ بی خانمونم

مو آن محنت نصیب سخت جونم

مو آن سرگشته خارم در بیابون

که هر بادی وزه پیشش دِوونم

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا ته وینم

مو که افسرده حالُم چون ننالُم ؟

شکسته پر و بالُم چون ننالم ؟

همه گویند فلانی ناله کم کن

ته آیی در خیالُم چون ننالم ؟

به آهی گنبد خضر را بسوجُم

فلک را جمله سر تا پا بسوجم

بسوجم ار نه کارم را بساجی

چه فرمایی بساجی یا بسوجم

غم عشقت بیابون پرورم کرد

هوای بخت بی بال و پرم کرد

به مو گفتی صبوری کن صبوری

صبوری طُرفه خاکی بر سرم کرد

محمدرضا شجریان اشعار مولانا

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که آیینه صافی است غباری دارد

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان

ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی

کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست

گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

متن اشعار شجریان محمدرضا شجریان

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد

کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان محبت برنیامد سالهاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند

کس به میدان درنمی آید سواران را چه شد

زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

اشعار استاد محمدرضا شجریان

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد

گرچه یاران فارغند از یاد من

از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند وبلا

کوشش آن حقگذاران یاد باد

گرچه صد رود است از چشمم روان

زنده رود باغ کاران یاد باد

اشعار مولانا+محمدرضا شجریان

آنکه هلاک من

آنکه هلاک من همی خواهد و من سلامتش

هر چه کند به شاهدی کس نکند ملامتش

باغ تفرج است و بس ، میوه نمی دهد به کس

جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش

کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی

کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش

محمد رضا شجریان شعر مولانا

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار

کار ملکست آنچه تدبیر و تامل بایدش

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

با چنین زلف و رخش بادا نظر بازی حرام

هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش

نازها زان نرگس مستانه اش باد کشید

این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود

عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

اشعار محمدرضا شجریان

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد آمدن پاییز

شعر در مورد رجب

شعر در مورد آیات قرآن

شعر در مورد بدشانسی

شعر در مورد بدعهدی

  • اقبال ملایری

گلچین اشعار عاشقانه محسن انشایی

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۹ ق.ظ

اشعار محسن انشایی

اشعار محسن انشایی ،شعر محسن انشایی،شعرهای محسن انشایی،محسن انشایی شعر نو،شعر از محسن انشایی،شعر محسن انشایی،شعرهای محسن انشایی،محسن انشایی شعر نو،شعر از محسن انشایی،اشعار محسن انشایی

اشعار محسن انشایی

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محسن انشایی را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

زل بزن ! بعد تماشای خودت اشک نریز

گریه کن جای همه ، جای خودت اشک نریز

پای شعر همه با بغض مدارا کردی

لا اقل پای غزلهای خودت اشک نریز

اشعار محسن انشایی

دوست دارم کنارتان باشم

لحظه ای همجوارتان باشم

دائم الاشتیاقتان بودم!

دائم الانتظارتان باشم؟

شعر محسن انشایی

نقاشی ات کردم میان برکه ای خالی

گردن کشیدی بر تنم از هر چه قو قوتر

بین من و تو ماجرای عشق از آن روز

وارونه شد، تو شیر تر… من بچه آهو تر

تهدید کردی: “عشق کلی درد سر دارد

مردی که عاشق می شود حتما جگر دار…”

حالا ازین اوضاع حافظ هم خبر دارد

من آبرو دارم، حیا کن! بی هیاهوتر!

با هر نگاهم می شنیدی: دوستت دارم

یا پشت آهم می شنیدی: دوستت دارم

در شعرها هم می شنیدی: دوستت دارم

پیدا نخواهی کرد دستانی از این رو تر

هر بار گفتی: “مرگ”، گفتم چشم می میرم

هر بار گفتی:”عشق”، گفتم از تو می گیرم

“باران” طلب کردی و من در حال تبخیرم

دیگر چه میخواهی؟ بگو! گردن ازین موتر؟

من راضی ام، حتی به این از عشق سر خوردن

باشد، برو! اما نه با رفتن، نه با مردن

تسلیم تابوتی چرا؟ برخیز، کاری کن

گردن کشی کن بازهم از هر چه قو، قوتر

خواب مرا از ابتدا با گریه می دیدی

تا انتها خواب مرا با گریه می دیدی

سنگ تو را میشورم و تعبیر خواهد شد

یک مرد در رویای تو، با چشم و زانو، تر…

شعر از محسن انشایی

تنها شدن را دوست دارم؛ غار داری؟

جایی برای خلوت بسیار، داری؟

جایی برای خلسه و خوابیدن روح

جایی برای کشتن تکرار داری؟

درها نمی فهمند دنبال چه هستم

در حد زندان، تا ابد، دیوار داری؟

امشب تصور کن “اناالحق” حرف ما بود

جایی برای نصب دوتا دار داری؟

امضا نخواهم کرد آدم بودنم را

مهری برای اینهمه انکار داری؟

بالا و پایین می پرم، تو هاج و واجی

در آستینت طاقت یک مار داری؟

اصلا ولش کن هر چه گفتم را.. ولش کن

اصلا ولش کن شعر را، سیگار داری؟

اشعار محسن انشایی

می روم بلکه تحمل به خوش فکر کند

از سرت می پرم، الکل به خودش فکر کند

تو که در حال صعودی بگذاری بد نیست

آیه ای قبل تنزل به خودش فکر کند

….

“فکر بلبل همه آن بود که گل شد یارش”!

حال بگذار که بلبل به خودش فکر کند

آمدم بگذری از من به سلامت بروی

وقت آن ست کمی پل، به خودش فکر کند

محسن انشایی شعر نو

این آخرین باره که مینویسم

این اولین باره که می خونی

این اولین باره که می فهمی

تو تک تک شعرام، مهمونی

این آخرین باره که شعرم رو

دارم برای باد می خونم

میخوام که دنیا پر بشه از تو

نیستی، به خوبی هات مدیونم

یک عمر جنگیدم که برگردی

اشک از چشای باورم اومد

ترسیده بودم بی تو تنها شم

از هرچی ترسیدم سرم اومد

باشه! جهنّم سهم من! برگرد!

بی عشق تو آسیب می بینم

من چشمهای برزخی دارم

چون دکمه ها تو سیب می بینم!

رفتی و حالا شهر می فهمه

دنیای ما جای قشنگی نیست

مهتاب کم کم منزوی میشه

بو برده این پایین پلنگی نیست!

با اینکه رفتی و پر از دردم

حرفم همونه، بر نمی گردم

یک بار گفتم دوستت دارم

یک عمر اما…

ثابتش کردم

اشعار محسن انشایی

خواب دیدم؛ می روی، ای کاش چشمم کور بود

کاش کابوسی که دیدم از حقیقت دور بود

شیشه های عینکم را پاک کن قبل از سفر

یا که نه… برگرد و با خود چشم هایم را ببر

شیشه ی چشم کسی، مانند چشمم مات نیست

قانعم کردی که دنیا جای احساسات… نیست

شعرهای محسن انشایی

خاطراتت دلیل بیداری

از سرم دست بر نمیداری

“عشق باید تصادفی باشد”

اعتقادات جالبی داری

عشق زیباست گرچه… اما تو

من و یک انتخاب: تو یا تو

-به تصادف هنوز معتقدی؟-

جاذبه کشف میشود با تو

هر شب از روی تخت افتادم

از نگاهت چه سخت افتادم

تو کجای مسیر خسته شدی؟

از کدامین درخت افتادم؟

نکند باز بی خبر بروی

خواب باشم، به سمت در بروی

نکند قصه را تمام کنی

قید من را نزن… اگر بروی؛

شعر قبل از شروع می میرد

بنده ای در رکوع می میرد

-شب یلدا اسیر موهایت!-

برنگردی، طلوع می میرد

قلب من بی اجازه می افتد

پشت پایت جنازه می افتد

زیر پایت زمین که می لرزد

اتفاقات… تازه… می افتد؛

اتفاقات این غزل ربطی

به تصادف نداشت، بانوجان

چه کسی را عزیز میبینی؟

شهر یوسف نداشت بانو جان؟

بر مدارت مگر نچرخیدم؟

نه شنیدم، نه غیر تو دیدم

در سماعت چگونه رقصیدم؟

دامنم پف نداشت بانو جان؟!

فکر کردی که با تو بد بودم

ته این قصه را بلد بودم!

آنچه افتادنی ست از چشمت

که تعارف نداشت، بانو جان!

سیر کردی مرا به الطافت

مانده ام، پس کجاست انصافت؟

من که افتاده بودم از چشمت،

صورتم تف نداشت، بانو جان

رفتی و بی ستاره ام کردی

نه… نخواندی و پاره ام کردی

عشق من یک اتاق خالی بود

نخریدی! اجاره ام کردی

شعر از محسن انشایی

بانو اجازه هست غمم را رها کنم؟

دردِ تمامِ بی کسی ات را دوا کنم؟

یک گریه بغض را بکشانم به دغدغه

یا با تمام خنده ی تو جا به جا کنم؟

بانو اجازه هست دوباره سرودنت؟

دل دادن و دوباره کمی دل ربودنت؟

حالا که چشم های درون شسته می شود

بانو! دوباره چشم بدوزم به بودنت؟

بانو اجازه هست تورا نقش دل کنم؟

با تو، تمام خاطره ها را خجل کنم؟

برخیزم و به سردیِ شبهای انتظار

بر شانه ات تمام خودم را شنل کنم؟

بانو اجازه هست بخندم کنار تو؟

بانو! بگو، شکوفه کنم در بهار تو؟

بر روی ریل بودن تو شعر دل شوم

این ساک…

این بلیط…

و این هم

قطارِ تو…

محسن انشایی شعر نو

یعقوب! انتظار چرا؟ فکر کن کمی…

یوسف بدون چاه به جایی نمی رسد

وقتی کسی نمی شنود بی نتیجه است

حالا تو هی بخواه! به جایی نمی رسد

شعرهای محسن انشایی

محکوم به شعر و بی‌خیالی باشی

یک جملۀ تا ابد سوالی باشی

با قهر بگویی که: ببین! من رفتم

اما نروی، همین حوالی باشی

ناممکنیِ رفتن او را بچشی

دنبال دلیل احتمالی باشی

سی‌سال، تمامِ باورت پر نشود

سی‌سالِ تمام، جای خالی باشی

با این همه شعر، پیش او درگیرِ

بیماریِ لاعلاج لالی باشی

او عشقم و عمرم و عزیزم باشد

آن وقت خودت جنابِ عالی باشی

وابستۀ دختری کویری بشوی

سخت است اگر خودت شمالی باشی

اشعار محسن انشایی 

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اخم

شعر در مورد ادعا

شعر در مورد اسلام

شعر در مورد اعدام

شعر در مورد آهن

  • اقبال ملایری

گلچین اشعار عاشقانه محمدرضا عبدالملکیان

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۹ ق.ظ

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

اشعار محمدرضا عبدالملکیان ،اشعار محمدرضا عبدالملکیان،اشعار زیبای محمدرضا عبدالملکیان،مجموعه اشعار محمدرضا عبدالملکیان،اشعار کوتاه محمدرضا عبدالملکیان،نقد اشعار محمدرضا عبدالملکیان،جدیدترین اشعار محمدرضا عبدالملکیان،اشعار ناب محمد رضا عبدالملکیان،گزیده اشعار محمد رضا عبدالملکیان،زیباترین اشعار محمد رضا عبدالملکیان،شعر زیبای محمد رضا عبدالملکیان،زیباترین شعر محمد رضا عبدالملکیان

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمدرضا عبدالملکیان را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

هنوز فرصت هست

برای دیدن یک گل

هنوز فرصت هست

هنوز می شود آیینه را تماشا کرد

و خط کشید به روی خطوط نا روشن

هنوز می شود از خانه تا خیابان رفت

و چشم را به تماشای واقعیت برد

نگاه کن!

هجوم وسوسه ی میدان

و آرزوی فروش دو پاکت سیگار

چگونه غربت مردان روستایی را

گره زده است به آغاز بی سرانجامی

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید

کلمات را بیدار می کنند

و در کرت ها٬ گل و گندم می کارند

جهان را به شاعران بسپارید

بیابان و باران

هردو خوشحال می شوند

و هردو جوانه می زنند

از سرانگشت کودکان دبستانی

جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید سربازان ترانه می خوانند و

عاشق می شوند

و تفنگ ها سر بر قبضه می گذارند و

بیدار نمی شوند

جهان را به شاعران بسپارید

دیوارها فرو می ریزند و

مرزها رنگ می بازند

درختان به خیابان می آیند

در صف اتوبوس به شکوفه می نشینند

و پرندگان سوار می شوند و

به همه ی همشهریان

تخمه ی آفتابگردان تعارف می کنند

مگر همین را نمی خواستید؟

پس چرا بیهوده معطل مانده اید؟

از تامل و تردید دست بردارید

و جهان را به شاعران یسپارید

این قافیه های سرگردان

اگر سر از صندوق ها در نیاورند

پیر می شوند و پرنده نمی شوند

و جهان بی پرنده

جهنمی است که فقط شلیک می کند…

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

فایده‌ی این عکس‌ها چیست؟

اگر صدای در شنیده نشود

اگر تو کفش‌هایت را درنیاوری

اگر مادرم کنار سماور ننشیند

و اگر من نگویم اسمش «فروغ» است

٭٭٭

فایده‌ی این عکس‌ها چیست؟

اگر سکوت ساعت را نشکند

اگر تو نگویی دیرم شد

و اگر من نگویم این‌بار به جای روسری

برایت گوشواره می‌خرم

اشعار زیبای محمدرضا عبدالملکیان

ساده با تو حرف می زنم

مثل آب

با درخت

مثل نور

با گیاه

مثل شب نورد ِ خسته ای

با نگاه ماه

ساده با تو حرف می زنم

ناگهان مرا چرا چنین

به ناکجا کشانده اند ؟!

کیست اینکه خیره مانده اینچنین

مات و مضطرب در نگاه ِ من ؟

من ؟ نه،

این، نه من

نه، نیستم!

این غریب!

این غریبه ی شکسته!

کیستم؟

مادرم کجاست؟

من کلاس چندمم؟

دفترم

کتاب فارسی

جزوه های خط من کجاست؟

من چرا چنین هراسناک و مضطرب… ؟

من که در کلاس

جزو بچه های خوب بوده ام

ساکن و صبور

من همیشه گوش داده ام

دفتر مرا نگاه کن

بارها و بارها

بی غلط نوشته ام :

“آب”

“آذر”

“آفتاب”

مشق های من مرتب است

موی سر و ناخنم….

پس چرا چنین؟

این غریب

این غریبه

در حصار قاب ِ آینه

اینکه شانه می کشد به موی خویش

کیست؟

شانه؟!

من کلاس چندمم؟

ساده با تو حرف می زنم

آن همه نگاه مهربان

آن همه درخت و

پرسه و

پرنده

آن همه ستاره و

سلام

آن همه پریدن و

رسیدن و

میان موجی از ستاره پر زدن

آن خدا و شب

خواب های پرنیانی بهار

آفتاب صبح ِ پشت بام

عطر باغچه

نربان و از میان شاخه ها

تا کنار ِ حوض ِ سبز خانه امدن

باز هم به ماهیان ِ سرخ سر زدن

ناگهان چرا چنین؟!

این همه شبان تار

بی ستاره

بی پرنده

بی بهار

این چقدر بی شمار

ــ شاخه های آهنین

ــ که قد کشیده اند

ــ رو به روی من

مات و گیج و گنگ

مانده ام میان

ــ آنچه هست و نیست

نه، نبوده، هیچگاه

این حصار و قاب

جزو درس های من نبوده است

مجموعه اشعار محمدرضا عبدالملکیان

و شایسته این نیست

که باران ببارد

         و در پیشوازش دل من نباشد

و شایسته این نیست

که در کرت های محبت

           دلم را به دامن نریزم

                     دلم را نپاشم

چرا خواب باشم

ببخشای بر من اگر بر فراز صنوبر

تقلای روشنگر ریشه ها را ندیدم

ببخشای بر من اگر زخم بال کبوتر

                           به کتفم نرویید

کجا بودم ای عشق؟

چرا چتر بر سر گرفتم؟

چرا ریشه های عطشناک احساس خود را

                                    به باران نگفتم؟

چرا آسمان را ننوشیدم و تشنه ماندم؟

ببخشای ای عشق

ببخشای بر من اگر ارغوان را ندانسته چیدم

اگر روی لبخند یک بوته

                 آتش گشودم

اگر ماشه را دیدم اما

هراس نگاه نفس گیر آهو

             به چشمم نیامد

ببخشای بر من که هرگز ندیدم

نگاه نسیمی مرا بشکفاند

و شعر شگرف شهابی به اوجم کشاند

 و هرگز نرفتم که خود را به دریا بگویم

و از باور ریشه ی مهربانی برویم 

کجا بودم ای عشق؟

چرا روشنی را ندیدم؟

چرا روشنی بود و من لال بودم؟

چرا تاول دست یک کودک روستایی

                    دلم را نلرزاند؟

چرا کوچه ی رنج سرشار یک شهر

           در شعر من بی طرف ماند؟ 

چرا در شب یک جضور و حماسه

که مردی به اندازه ی آسمان گسترش یافت

دل کودکی را ندیدم که از شاخه افتاد؟

و چشم زنی را که در حجله ی هق هقی تلخ

جوشید و پیوست با خون خورشید؟

اشعار کوتاه محمدرضا عبدالملکیان

حالا که رفته ای

پرنده ای آمده است

در حوالی همین باغ روبرو

هیچ نمی خواهد ،

فقط می گوید : کو کو ….

نقد اشعار محمدرضا عبدالملکیان

هر شب

شاباش‌ ماه

یک مشت پولک نقره‌ای است

برای کودکان سر به هوای

همین کوچه

جدیدترین اشعار محمدرضا عبدالملکیان

وقتی درخت

در راستای معنی و میلاد

بر شاخه های لخت

پیراهن بلند بهاری دوخت

با اشتیاق رفتم به میهمانی آئینه

اما دریغ

چشمم چه تلخ تلخ، پاییز را دوباره تماشا کرد

و دیگر جوان نمی شوم

نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو

و دیگر به شوق نمی آیم

نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو.

چه نامرادی تلخی

و دریغا ، چه تلخ تلخ فرو می ریزم

با سنگینی این غربت عمیق

در سرزمین اجدادی خویش

و دریغا، چه عطشناک و پریشان پیر می شوم

در بارش این گستره ی تشویش

در خانه ی خورشید ها و خاطره ها

دریغا بر من، چگونه فراموش می شود؟

سبد ها و سفره هایی که سالهاست

نه سیب را می شناسند و نه مهربانی را

و دریغا بر من، چه لال و بی برگ و بال پیر می شوم

در این سوی دیوارهایی که از من دزدیده اند سیب را 

و جان مایه ی سرود های جوانی را

و دیگر جوان نمی شوم

نه به وعده ی این بهاری که آمده است

و نه به وعده ی آن شکوفه های یخ زده!

اشعار ناب محمد رضا عبدالملکیان

نشست و مثل روشنی من بود

هنوز دایره آب وسعتش می داد

هنوز رحل صداقت تلاوتش می کرد

هنوز معنا داشت

هنوز فرصت یک پل ادامه اش می داد

چقدر چشم تماشا داشت

نگاه روشن او زبان عاطفه را به شهر می آموخت

و روبه روی دلم ماند!

چقدر آیینه آمد

چقدر ناگهان

و هیچ پای گریزی مرا نمی دزدید

چقدر آیینه تاریک است

چقدر گم شده بودم

چقدر بی حاصل

چقدر باور باران مرا نباریده است

چقدر دور شده ام از اشاره خورشید

چقدر وسعت یک خانه کوچکم کرده است؛

من از کدام جهت رو به نیستی رفته ام!

کجا تمام شدم از عبور نیلوفر!

کجا شکفتن دل آخرین نفس را زد؟!

چراغ در کف من بود

چگونه سرعت ماشین مرا ز من دزدید!

چگونه هیچ نگفتم!

چگونه تن دادم

چقدر شیوه خواهش مچاله ام کرده است!

چقدر فاصله دارم من از شکوه درخت

و رد پای من از سمت باغ پیدا نیست

و چشم های من از اضطراب گنجشکان چقدر فاصله دارد

چقدر بیگانه است؛

همیشه عاطفه می ترسید

چقدر سفره تزویر رنگ در رنگ است

چگونه دل بستم

چگونه هیچ نگفتم

چگونه پیوستم…

و اهل آبادی هنوز سفره شان ساده است

و اهل آبادی همیشه مثل درختند

به غیر سبز نمی گویند

مدام می بخشند

و اهل آبادی هنوز می دانند چقدر بذر کبوتر هست؛

چگونه باید کاشت

چه سوگواری تلخی

چقدر خالی ام از سبز!

پرنده با من نیست

چقدر خالی ام از امتداد زیبایی

چقدر خالی ام از درد اهل آبادی

چراغ در کف من بود

چگونه روشنی راه را نفهمیدم!

چقدر گم شده ام

چقدر دور شده ام از غرابت دریا

چقدر سوخته در من گیاه نام کسی که مثل روشنی من بود

و رود حنجره اش را به کوچه ها می برد و از تولد شبنم مرا خبر می کرد

کسی که مثل پدر همنشین مزرعه بود

ستاره می پاشید؛ سپیده بر می داشت

و چشم های نجیبش پر از طراوت بود

مجال سبز صنوبر مرا ز خاطر برد

پدر کجاست که باران دوباره برگردد؟

چقدر سوخته در من عبور چلچله ها

چقدر فاصله سنگین است

چقدر اهل طراوت مرا نمی خواهند.

چراغ در کف من بود

چگونه باخته ام ارغوان و آیینه را

چقدر پشت دلم خالی‌ست…

نشست و روبه روی دلم راز گل ورق می خورد

چقدر فاصله دارم

چقدر تاریکم و روبه روی دلم بیکرانِ روشن دشت…!

گزیده اشعار محمد رضا عبدالملکیان

اگر تو نبودی

این کوچه

با کدام بهانه بیدار می‌شد

و این شب

با کدام قصه می‌خوابید؟

زیباترین اشعار محمد رضا عبدالملکیان

حالا که رفته ای

پرنده ای آمده است

در حوالی همین باغ روبرو

هیچ نمی خواهد،

فقط می گوید: کو کو…

شعر زیبای محمد رضا عبدالملکیان

حالا که آمده ای

باز هم به گیلاس آباد می رویم

به آن باغبان بگو نگران نباشد

ما گیلاس ها را نمی چینیم

ما فقط با گیلاس ها حرف می زنیم!

زیباترین شعر محمد رضا عبدالملکیان

زیبا

زیبا هوای حوصله ابری است

چشمی از عشق ببخشایم

تا رود آفتاب بشوید

دلتنگی مرا

زیبا

هنوز عشق

در حول و حوش چشم تو می چرخد

از من مگیر چشم

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را

با من بگرد

یادم بده چگونه بخوانم

تا عشق در تمامی دل ها معنا شود

یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت

در تندباد عشق نلرزد

زیبا
آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را

احساس می کنم

آنگونه عاشقم که نیستان را

یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است

زیبا

چشم تو شعر

چشم تو شاعر است

من دزد شعرهای چشم تو هستم

زیبا

کنار حوصله ام بنشین

بنشین مرا به شط غزل بنشان

بنشان مرا به منظره ی عشق

بنشان مرا به منظره ی باران

بنشان مرا به منظره ی رویش

من سبز می شوم

زیبا

ستاره های کلامت را

در لحظه های ساکت عاشق

بر من ببار

بر من ببار تا که برویم بهاروار

چشم از تو بود و عشق

بچرخانم

بر حول این مدار

زیبا

زیبا تمام حرف دلم این است

من عشق را به نام تو آغاز کرده ام

در هر کجای عشق که هستی

آغاز کن مرا

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

با هرچه عشق

نام تو را می توان نوشت

با هر چه رود

راه تو را می توان سرود

بیم از حصار نیست

که هر قفل کهنه را

با دست های روشن تو

می توان گشود

گزیده اشعار محمد رضا عبدالملکیان

رو به روی من فقط تو بوده ای

از همان نگاه اولین

از همان زمان که آفتاب

با تو آفتاب شد

از همان زمان که کوه استوار

آب شد

از همان زمان که جستجوی عاشقانه ی مرا

نگاه تو جواب شد

روبه روی من فقط تو بوده ای

از همان اشاره‌ ، از همان شروع

از همان بهانه ای که برگ

باغ شد

از همان جرقه ای که

چلچراغ شد

چارسوی من پر است از همان غروب

از همان غروب جاده

از همان طلوع

از همان حضور تا هنوز

روبه روی من فقط تو بوده ای

من درست رفته ام

در تمام طول راه

دره های سیب بود و

خستگی نبود

در تمام طول راه

یک پرنده پا به پای من

بال می گشود و اوج می گرفت

پونه غرق در پیام نورس بهار

چشمه غرق در ترانه های تازگی

فرصتی عجیب بود

شور بود و شبنم و اشاره های آسمان

رقص عاشقانه ی زمین

زادروز دل

ترانه

چشمک ستاره

پیچ و تاب رود

هرچه بود ، بود

فرصت شکستگی نبود

در کنار من درخت

چشمه

چارسوی زندگی

روبه روی من ولی

در تمام طول راه

روبه روی من تو
روبه روی من فقط تو بوده ای

اشعار محمدرضا عبدالملکیان

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اقتصاد مقاومتی

شعر در مورد اجابت دعا

شعر در مورد پیراهن مشکی

چای در برف

شعر در مورد بحث و جدل

 

  • اقبال ملایری

گلچین اشعار عاشقانه محمد سهرابی

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۹ ق.ظ

اشعار محمد سهرابی

اشعار محمد سهرابی ،اشعار محمد سهرابی فاطمیه،اشعار محمد سهرابی امام زمان،اشعار محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی مدح امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی امام حسین،اشعار محمد سهرابی حضرت رقیه،اشعار محمد سهرابی امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی امام علی،شعر محمد سهرابی،شعر محمد سهرابی فاطمیه،شعر محمد سهرابی برای امام زمان،اشعار میلاد امام زمان محمد سهرابی،شعر محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین،شعر محمد سهرابی امام حسین،شعر محمد سهرابی برای امام حسین

اشعار محمد سهرابی

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمد سهرابی را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید

ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا

اشعار محمد سهرابی

یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:

یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد

اشعار محمد سهرابی فاطمیه

«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»

شنیده‌ام که گدا موج می‌زند به درت

سرای جود تو خالی ز مستمند مباد

تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب

به جز به سوی تو این ناله‌ها بلند مباد

به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد

جمال شمس تو در دست نیشخند مباد

بساط گریه، فراهم برای مرد غمین

اگر به گریۀ او خنده می‌کنند، مباد

لب کبود تو ای وارث حسین عزیز

ز چوب دستی کفار، بند بند مباد

اشعار محمد سهرابی امام زمان

دیدۀ مست تو را باده غلام است و بس

خاص‌ترین جام می ‌‌پیش تو عام است و بس

صحبت شیر و شکر پیش لبت کافری است

مدحت قند و عسل بی تو حرام است و بس

دل ندهم هیچگه بر خم زلف کسان

حلقۀ بی یاد تو، حلقۀ دام است و بس

اشعار محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین

هوای بی کسی‌ام بود، آشنای تو گشتم

خیال عمر ابد داشتم، فدای تو گشتم

علیل کوی تو از هر طبیب و درد معاف است

خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم

طواف ذات خدا داشتم هوس به همه عمر

به گرد زینب و عباس و بچه‌‌های تو گشتم

اشعار محمد سهرابی مدح امیرالمومنین

معنی برو به کرببلا عید کن که حق

روزی هزار بار در آن عید می‌‌کند

اشعار محمد سهرابی امام حسین

مادر به اشک روضه مرا داده است شیر

در شیرم آب کرده، ولی سود با من است

اشعار محمد سهرابی حضرت رقیه

برای صلح بشر می‌زنند مردان تیغ

اگر به صبر ببینی، حسین هم حسنی است

اشعار محمد سهرابی امیرالمومنین

زینب که سینۀ او، خود مدفن حسین است

روحش چنان لطیف است، گویا تن حسین است

یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!

دست سنان و اخنس، بر دامن حسین است

مقتول عشق جز خود قاتل نمی‌شناسد

خون حسین اینجا در گردن حسین است

بر ناکسان حرام است تشریف پادشاهی

ای شمر اینکه بردی، پیراهن حسین است

دل کندن از دو عالم سهل است پیش زینب

آن جلوه‌ای که سخت است، جان کندن حسین است

قاسم وداع دارد تا حشر یا که اکبر؟

این موج گیسوی کیست، بر گردن حسین است؟

زد بخیه زلف قاسم زخم گناه ما را

مژگان اصغر اینجا، خود سوزن حسین است

فرقی ندید معنی، بین رقیه و شاه

رأس حسین اینجا، بر دامن حسین است

اشعار محمد سهرابی امام علی

هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است

بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام

شعر محمد سهرابی

ای شعلۀ فراق! مرا بی امان بسوز

ای دل تو نیز بشکن و تا می‌توان بسوز

ای فکر! ناله سر کن و ‌آتش شو ‌ای قلم

ای مغز شعله‌ور شو و ‌ای استخوان بسوز

عطر و ضریح شاه دل است و سرشک من

ای اردهال! گریه‌کن، ‌ای اصفهان! بسوز

حیف است ‌ای دل از غم دنیا گداختن

همت کن و ز غربت شاه جهان بسوز

چون شمع آب شو، چو شرر پاره پاره شو

بر اهل بیت وحی چنین و چنان بسوز

معجر نماند و ماند دو چشمی ‌پر از سرشک

ای کعبه! بی لباس شو، ‌ای ناودان بسوز

افتاد شاه و نالۀ زینب به عرش رفت

آه ‌ای زمین به خاک شو، ‌ای آسمان بسوز

بر نیزه تکیه داد چو یاری به بر ندید

ای دوش عرش شرمی ‌زین داستان بسوز

فریاد العطش ز بیابان کربلا

از آسمان گذشت، پس ‌ای آسمان بسوز

معنی جواب آن غزل صائب است این

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

شعر محمد سهرابی فاطمیه

شکوه شیون داغ جوانم، اوج‌ها دارم

تشرفخانۀ اشک یتیمم، خاک پا دارم

سلامت می‌چکد از هر شکستم، کامل النقصم

زبانی لال و قدر نه فلک دانگ صدا دارم

ز یک سو زینب باطن کشد وز سوی دیگر شمر

حسینی غرق خون در سینه‌ای چون کربلا دارم

خیال است اینکه معنی هر خسی را ره دهد بر خود

ذلیل بارگاه قدس اویم، کبریا دارم

شعر محمد سهرابی برای امام زمان

لب تشنگی از حرمت و حرمان دو مقام است

یک روز ِ محرم نشوند این رمضان‌ها

اشعار میلاد امام زمان محمد سهرابی

ای کشتۀ مژگان سیاه تو سپاهی

ما نیز هلاکیم، به ما نیز نگاهی

از ما که سیاهیم مگردان نظر خویش

بگذار بیفتند سیاهان به سیاهی

صد بار کله بر سر ما رفت ز دنیا

یک بار هم از دست تو خوب است کلاهی

بر خلق جهان رحم بفرما که نسوزند

مگذار برآرم ز دل سوخته آهی

گویند که غافل شدن از خویش گناه است

صد طاعت ما خادم این گونه گناهی

معنی جگری داشت که در راه تو خون شد

دی نعره و امروز فغان است گواهی

شعر محمد سهرابی در مدح امیرالمومنینن

تشریف تو بر حدوث کاری است جلی

آنسان که به کائنات تشریف علی

از قوس صعود غبغبت دانستم

کرده است نزول، حق به طفلی بغلی

شعر محمد سهرابی امام حسین

ای زلف تو هم هندسه، هم شخص مهندس

تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس

ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم

شد دال در این مسئله بالای مدرس

زآن سو مگر از لطف، تو بابی بگشایی

صد دست مرا هست ولیکن همه نارس

از بندر صورت به سر زلف تو راهیست

شاید که در آن شب بدمد صبح بنارس

با ماست یکی حلقه که در آن خللی نیست

زلفت ندهد راه به ابلیس موسوس

با ما سخن از مکتب معقول مگویید

اطفال ملولند ز تشویش مدارس

صد مرتبه مردیم و نگشتیم ز اموات

صد موعظه گفتیم و نرفتیم به مجلس

ترتیب دگر یافت چو مسکین، خود شاه است

عباس شود در صف این مرتبه عابس

معنی به تو دارد نظر‌ای موعظه محض

معذور بدارش چو کند سیر مجالس

شعر محمد سهرابی برای امام حسین

گرچه در آغوش کشیدم تو را

گریه چنان شد که ندیدم تو را

اکبر و اصغر همگی کوثرند

لیک من تشنه گزیدم تو را

چون به لبت چوب حراجی زدند

آب شدم تا که خریدم تو را

هست خضابم همه خون تا مباد

شرم دهد موی سپیدم تو را

بود نفس در تن و از دست شمر

آه که بیرون نکشیدم تو را

بعد تو، من شعله شدم، سوختم

آب شدم لیک ندیدم تو را

پاسخ معنی بده زآن لب حسین

دوش صدا کرد شنیدم تو را

اشعار محمد سهرابی امام زمان

طلسم بخت ما را بشکن ‌ای باد صبا یک شب

بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم نامی ‌ببر از من

دعا را گر نیم قابل، به نفرین کن صدا یک شب

نگاهی، بوسه‌ای، آغوش گرمی، ‌صحبتی، چیزی

از اینها گر مهیا نیست، بر قتلم بیا یک شب

سگان را نوبتی هست از ارادت، حکم شاه است این

بپیچد زوزۀ ما هم به دشت کربلا یک شب

به زلفت عاقبت دستی رساند معنی مسکین

دعای بی کسان را می‌خرد آخر خدا یک شب

اشعار محمد سهرابی امام زمان

فسق لب بوسه نچیدن ز ضریح تو بود

در مقامی‌که به پایت زند اکبر، بوسه

اشعار محمد سهرابی فاطمیه

عید است و من شراب زاده

عازم به خُمم به عزم باده

می زاده اگر شراب نوشد

در دیدن خویشِ خویش کوشد

من زادۀ  خم و خویش خامم

گه واجبم و گهی حرامم

در سینۀ من به‌جز طرب نیست

هرگز غم دوست مستحب نیست

من با همه فقرم و نداری

هرگز نکشیده‌ام خماری

پس نعره ز استخوان بر آرم

پهنای فلک دهان در آرم

ای جوش جهان بر آتش تو

ای دست همه در آتش تو

بنشین که ارادتی بخیزم

از روی سعادتی بخیزم

ای تیغ فصاحت و بلاغت

ای داده به کیمیا سعادت

سجادۀ تو پر از حیات است

اشک تو خود از مطهرات است

ای مست نماز تو ملائک

ای بسته به راز تو ملائک

ای مصحف تو کلام عالم

ای در کف تو زمام عالم

ای کعبۀ ازدحام دیده

ای محتشمِ هُشام دیده

برخیز و طواف کن حرم را

از کعبه مگیر این کرم را

بگذار که حاجیان حیران

دنبال نگاه تو چو جیران

ای دلبر مکّی و عراقی

معراج سعادت نراقی

سبحانک یا من اسمهُ فیه

ای مجلس فیهِ ما فیه

ای یاد تو شاه نامۀ من

زلف تو سیاه نامۀ من

ای نیم شرر ز تو به ققنوس

ای یک نم حکمت تو قابوس

ای یاد تو کامل بهایی

من ناقصم و تو پر بهایی

خاقان فلک تویی، و لا غیر

سیمرغ، سفیر توست، لا طیر

ای خسرو تخت و تاج و دیهیم

شیرین حرکات هفت اقلیم

دستم نرسد اگر به تختت

تخت تو بلند همچو بختت

نِشتر برسان که رگ رسیده

ای زاده ی پارس، سگ رسیده

ای خاک نشین صاف و ساده

ای حُرّ فلک، اسیر زاده

ای زادۀ مکه و مدینه

ای اصغر و اکبر و سکینه

ای یاد تو کامل الزیارات

ای ذکر تو بهترین تجارات

ایران ز تو دارد این بقا را

ای مادر تو عروس زهرا

تو مصحف پاک و تازه داری

در هر ورقش اجازه داری

تو با دل زینب عفیفه

دیدی که چه رفت بر صحیفه

یعقوب بیا که غم بزرگ است

یوسف جگرش به دست گرگ است

چون پای شه از رکاب افتاد

مابین دو نهر آب افتاد

خون بود خضاب روی ماهش

غم بود بساط رو به آهش

ناگاه به فکر چاره افتاد

برخاست ولی دوباره افتاد

پس تکیه به نیزه زد به گودال

با شمر خطاب کرد آن حال

تا هستم و می‌کشم نفس را

غارت مکنید این قفس را

من در حرمم غزاله دارم

آهو روشی سه ساله دارم

«معنی» نده طول این سخن را

آشفته مکن تو مرد و زن را

شعر محمد سهرابی برای امام حسین

می‌گریزد از کوفه هر کسی که پا دارد

دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش

رو به بادیه کان جا فرش بوریا دارد

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش

هر عزیز در کوفه چشم‌زخم‌ها دارد

شهر کوفه را دیدم سبز بود و بی‌حاصل

وحدت نقیضین است کوفه ماجرا دارد

می‌پرد چو فکر از سر می‌رود چو رنگ از رو

عهد مردم کوفه خصلت حنا دارد

قوت غالبم سنگ است آینه است امکانم

سعی جلوه‌های من صد حرم صفا دارد

گر چه پیک مسلم شد اعتماد بر او نیست

زلف خویش پنهان کن کوفه بادها دارد

کوفه آبرو خوار است با حرم میا این جا

اژدهای صدچشم است سخت اشتها دارد

ابرها نمی‌گریند بادها نمی‌رقصند

وضع عید قربانم حال کربلا دارد

عشق آتشین من دست باد افتاده است

هر چه من دعا دارد کوفه ناسزا دارد

در یمن رکابت را ای عقیق خالی کن

کوفه بدتراش است و جوهرش جفا دارد

صد نفس تو را خواندم یک نفس اجابت کن

شاه بی نواپرور در قفا دعا دارد

در قفا دعا دارد گر حسین بی لشگر

شمر از چه ای معنی پا بر آن قفا دارد

اشعار محمد سهرابی

دل مشرّف شد به درگاه حضور

روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور

کلّمینی زارِ عرفانی شدم

برکۀ پاک مسلمانی شدم

دیشب از روحم تنم را شسته‌ام

رفتنم را ماندنم را شسته‌ام

یک نفر در من مرا تقدیس کرد

اشک من آمد، دلم را خیس کرد

کیست این طوفان معماری شده؟

چیست این در سینه‌ام کاری شده؟

ای معارف در سبوی تو نمی

ای نم ته جرعۀ تو عالمی

ما عدم زاریم و السّابق تویی

عشق تو، معشوق تو، عاشق تویی

عشق تو تعلیم مادرزاد بود

سینۀ تو جبرئیل آباد بود

حنجرت از قبل حکاکی شده

گونه‌ات روز ازل خاکی شده

آب‌ها جاری شد از خاک درت

سایه‌ها افتاد بر ما از سرت

کودکان در زیر مهر مادری

شیرها خوردند از خوش باوری

کاین تویی شیرینی شیر و عسل

السلام ای شهدباز بی بدل

آری آری قوم تو خوش باورند

قوم بد باور تو را کی می‌خرند؟

در زلال آبی تو سال‌ها

باز کردیم ای حسین جان بال‌ها

در خم گیسوی تو شب کرده‌ایم

کودکی‌ها را فقط تب کرده‌ایم

نم نمک در سایۀ مردی سِتُرگ

کودک دل قد کشید و شد بزرگ

حال من تسلیم حلقوم توام

کشتۀ حلقوم معصوم توام

کیست خیّاط لباست ای عزیز

تا به حلقومش برم دست ستیز

این یقه تنگ است دل تنگم نکن

تو اذیّت می‌شوی رنگم نکن

با تو همبازی شدن خود دیگر است

مرکب تو حضرت پیغمبر است

ای بلور سینه‌ات صیقل‌ترین

راه تو بسته امیرالمؤمنین

صید حیدر شو که احمد خسته شد

راه تو با کام احمد بسته شد

هرچه باشد بوسه بر تو واجب است

تُکمه را واکن لباست حاجب است

یوسف مه طلعت اختر بزرگ

آن مبادا طالعت افتد به گرگ

بگذریم از این مقال دل خراش

رزق را خونین مکن وقت معاش

بوسه بر تو رزق جان مصطفاست

اصلاً این سینه دکان مصطفاست

اصلاً از امروز پیراهن مپوش

یا اگر پوشیدی، از آهن مپوش

اشعار محمد سهرابی فاطمیه

دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است

که موی تیره و روی سپید با حسن است

مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد

به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است

حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویم

دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است

حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور

ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!

بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت

بیا که کنیۀ شیرخدا اباحسن است

اشعار محمد سهرابی

این روزها تمام تنم درد می‌کند

مانند فاطمه بدنم درد می‌کند

گفتم حسین بر کفنم جوشنی نوشت

در دست بی کفن، کفنم درد می‌کند

زین خجلتی که می‌کشم از شیر خوردنم

در پیش زینبم دهنم درد می‌کند

من اهل یثربم، دلم آنجاست زیر خاک

بیچاره دل که در وطنم درد می‌کند

زهرای سوخته به تن من حلول کرد

باور کنید پیروهنم درد می‌کند

یا زینبی که می‌کشم از دست کوفیان

چون سنگ خورده‌ها دهنم درد می‌کند

اشعار محمد سهرابی

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اختیار

شعر در مورد اخلاص

شعر در مورد زکات

شعر در مورد زمین

شعر در مورد اجبار

  • اقبال ملایری

گلچین زیباترین شعر در مورد تکامل

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۸ ق.ظ

شعر در مورد تکامل

شعر در مورد تکامل ,شعر درباره تکامل,شعر برای تکامل,شعر در باره تکامل,شعر با تکامل,شعر درمورد تکامل,شعر با کلمه تکامل,شعر با کلمه ی تکامل,شعری در مورد تکامل,شعری درباره تکامل,شعر درباره ی تکامل,شعر کودکانه در مورد تکامل,شعر مفهومی در مورد تکامل,شعرهای کودکانه در مورد تکامل

شعر در مورد تکامل

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تکامل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

اینایی که میبینن آنلاینی

و پیام میدن “هستی؟”

تکامل یافته‌ی همونایی هستن

که زنگ میزدن خونه و میپرسیدن

“کجایی؟”

شعر در مورد تکامل

بعضی ها ، هیچ وقت آدم نمی شوند !

در چرخه ی تکامل …

چگونه ظاهرِ آدم یافتند ،

نمیدانم !

خصلتشان زخم زدن است ! و خراشیدنِ روح !

حالا تو بگو ، چگونه در کنارِ چنین گرگهایی ..

اگر چنگ در نیاوری ! دوام می یــابــی !

شعر درباره تکامل

زن خودش را خوشگل می کند

چون خوب فهمیده که چشم مرد،

تکامل یافته تر از مغز اوست!”

شعر برای تکامل

سیر تکاملی درس خوندن من…!!!!

ابتدایی:فک کنم هیچی غلط ندارم….

راهنمایی:فک کنم یه غلط دارم…

دبیرستان:فک کنم یه سوالو درست نوشتم…

دانشگاه:فک کنم یه سوالو فهمیدم یعنی چی 😐

شعر در باره تکامل

سیر تکاملی بعضیا برعکسه

اول آدم بودن

بعد یواش یواش گاو میشن 😐

شعر با تکامل

خواب دریا را بهم ریخته ام!

چمدانم،دورتر ازمن تنهاتر ازمن به سفر می رود

پاهایم،درد را می کشند ! ومن هجرت را استخاره می کنم

چه کسی همراه من است؟

من درانجماد برف وبوران به تکامل رسیده ام !

ساحل سپید سلامت چه دور است !

شعر درمورد تکامل

عبور باید کرد

صدای باد می آید، عبور باید کرد

و من مسافرم ، ای بادهای همواره!

مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید

مرا به کودکی شور آب ها برسانید

و کفش های مرا تا تکامل تن انگور

پر از تحرک زیبایی خضوع کنید

شعر با کلمه تکامل

دقیقه های مرا تا کبوتران مکرر

در آسمان سپید غریزه اوج دهید

و اتفاق وجود مرا کنار درخت

بدل کنید به یک ارتباط گمشده پاک

و در تنفس تنهایی

دریچه های شعور مرا بهم بزنید

روان کنیدم دنبال بادبادک آن روز

مرا به خلوت ابعاد زندگی ببرید

حضور “هیچ” ملایم را

به من نشان بدهید

شعر با کلمه ی تکامل

بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت

و ایستادی امروز روی پای خودت

نشان بده به همه چه قیامتی هستی

و باز در پی اثبات ادّعای خودت

از آسمانی گهواره روی خاک بیفت

بیفت مثل همه مردها به پای خودت

پدر قنوت گرفته ترا برای خدا

ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت

که شاید آخر سیر تکامل حلقت

سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت

یکی به جای عمویت که از تو تشنه تر است

یکی به جای رباب و یکی به جای خودت

شعری در مورد تکامل

بده تمام خودت را به نیزه ها و بگیر

برای عمه کمی سایه در ازای خودت

و بعد همسفر کاروان برو بالا

برو به قصد رسیدن به انتهای خودت

و در نهایت معراج خویش می بینی

که تازه آخر عرش است ابتدای خودت

سه روز بعد، در افلاک دفن خواهی شد

درون قلب پدر خاک کربلای خودت…

شعری درباره تکامل

در وسط این همیشه های سیاه

حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

نبض مرا روی زبری نفس عشق

شعر درباره ی تکامل

روزی که دانش لب آب زندگی می کرد

انسان در تنبلی لطیف یک مرتع با فلسفه های لاجوردی خوش بود

در سمت پرنده فکر می کرد با نبض درخت او می زد

مغلوب شرایط شقایق بود مفهوم درشت شط در قعر کلام او تلاطم داشت

انسان در متن عناصر می خوابید نزدیک طلوع ترس بیدار می شد

اما گاهی آواز غریب رشد در مفصل ترد لذت می پیچید

زانوی عروج خاکی می شد آن وقت انگشت تکامل

در هندسه دقیق اندوه تنها می ماند

شعر کودکانه در مورد تکامل

من در این جشن جسمانی موسیقی اختران را

از درون سفالینه ها می شنیدم

و نگاهم پر از کوچ جادوگران بود

ای قدیمی ترین عکس نرگس در آیینه حزن

جذبه تو مرا همچنان برد

تا هوای تکامل ؟

شعر مفهومی در مورد تکامل

سخن از روزست و پنجره های باز

و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند

و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است

و تولد و تکامل و غرور

سخن از دستان

عاشق ماست

شعرهای کودکانه در مورد تکامل

در سفر ساقه های نارس اندیشه ام

به سر و تکامل توقف خواهم کرد

زمستان کوچ خواهد داد

رمه ی سردش را به سمت ساقه ی من

و باد خورشید لبانم را خواهد دزدید

شعر در مورد تکامل

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد افسردگی

شعر در مورد رخش

شعر در مورد رستگاری

شعر در مورد اختلاس

شعر در مورد احسان

  • اقبال ملایری

مضرات و خواص آلو سیاه خشک شده چیست

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۸ ق.ظ

خواص آلو سیاه خشک شده

خواص آلو سیاه خشک ، خاصیت آلو سیاه خشک ، خواص آلو سیاه خشک شده ، خواص الو سیاه خشک , خواص آلو سیاه خشک چیست , خواص آلو سیاه خشک شده چیست , آلو سیاه خشک شده چه خاصیتی دارد

خواص آلو سیاه خشک شده

مضرات و خواص آلو سیاه خشک شده چیست در سایت جسارت.حتما شما هم طعم آلو سیاه خشک شده را چشیده اید و برایتان جالب است که این ماده غذایی چه خواص و مضراتی دارد.در این مطلب به طور مفصل به خواص و مضرات این ماده می پردازیم

آشتایی با خواص آلو سیاه خشک شده

آلو خشک سرشار از عنصر بور کمیاب است که به همراه کلسیم و ویتامین D موجود در آن از استخوان ها محافظت کرده و مانع از بروز پوکی استخوان می شود. مصرف 50 گرم آلوخشک 100 درصد نیاز روزانه به بور را تامین می کند.آلو خشک آلو خشک علاوه بر این که به عنوان یک ملین طبیعی استفاده می شود در ترکیب بسیاری از غذاهای ترش و شیرین نیز کاربرد دارد. آلوخشک با وجود تمام فوایدی که دارد در صورت زیاده روی در مصرف آن مشکل زا خواهد شد.آلوخشک یک میوه فوق العاده مفید و انتخاب اول افرادی است که دچار یبوست شده اند. آب آلو نیز برای درمان مشکل دفع نوزادان و کودکان کم سن و سال استفاده می شود و البته برای افراد بزرگسال نیز موثر خواهد بود. آلوخشک همان طور که از اسمش پیداست از خشک کردن آلو به دست می آید و یکی از میوه های خشک پرمصرف محسوب می شود. این میوه خشک علاوه بر این که به عنوان یک ملین طبیعی استفاده می شود در ترکیب بسیاری از غذاهای ترش و شیرین نیز کاربرد دارد. آلوخشک با وجود تمام فوایدی که دارد در صورت زیاده روی در مصرف آن مشکل زا خواهد شد. در ادامه به برخی از این مشکلات اشاره می کنیم.

خاصیت لاغر کنندگی آلو سیاه خشک

آلو خشک حاوی کالری کمی در حدود 20 کیلوکالری انرژی است. در نتیجه آن را همیار لاغری می‌دانند. شاخص گلیسمی این ماده غذایی نیز پایین (40) است. در نتیجه می‌تواند به راحتی و بدون افزایش قند خون، گرسنگی را از بین ببرد. اگر دنبال یک ماده غذایی خوشمزه برای از بین بردن اشتهای زیاد، ریزه‌خواری و کنترل گرسنگی‌تان می‌گردید آلو خشک در خدمتتان است؛ چون سرشار از فیبرهای غذایی است و به راحتی سیرتان می‌کند.آلو خشک طعم شیرینی دارد، اما قندهای موجود در آن طبیعی و تصفیه نشده اند و بدن آنها را بسیار راحت تر از قندهای سفید می سوزاند، بنابراین مصرف معقول آلو خشک نه تنها باعث چاقی نمی شود، بلکه به خاطر غنی بودن از فیبرها( 7 گرم فیبر در 100 گرم آلو خشک) به کاهش وزن و لاغری بدن کمک می کند. فیبرها باعث احساس سیری زود هنگام می شوند و از آنجا که دیرهضم هستند و مدت زمان طولانی در معده می مانند احساس گرسنگی را به تأخیر می اندازند. از این گذشته فیبرها به ویژه به دلیل دفع چربی غذاهای مصرف شده از طریق مدفوع، ذخیره سازی کالری ها را محدودتر می کنند. توصیه می شود مصرف آلوخشک را در وعده های غذایی خود بگنجانید. البته می توانید در مواقعی که میل شدیدی به خوردن دارید آلو خشک میل کنید.

زیبایی با مصرف آلو خشک سیاه

آلو خشک حاوی میزان قابل توجهی مواد معدنی( آهن، منیزیم، پتاسیم) و ویتامین‌های E ،C و پیش ساز ویتامین A است که از سلول‌ها در برابر رادیکال‌های آزاد محافظت کرده و مانع از تخریب آن‌ها می‌شوند. آلو خشک سلول‌های شما را از گزند پیری حفظ می‌کند. ویتامین‌ها و مواد مغذی موجود در آن برای حفظ خاصیت ارتجاعی پوست و محدود کردن چین و چروک‌های پوستی فوق‌العاده‌اند.

بیشتر بخوانید :

سرکه در احادیث

کندر و بیش فعالی

جوانه ماش و دیابت

نعنا و اسهال

سایر خواص آلو خشک سیاه برای بدن شما

مصرف روزانه آلو خشک باعث کاهش میزان کلسترول بد خون می‌شود. حتما می‌دانید که بالا بودن این کلسترول خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را افزایش می‌دهد. از آنجایی که این میوه منبع خوب پتاسیم و فلاوونوئیدها محسوب می‌شود در نتیجه می‌تواند به طور طبیعی از بروز این بیماری‌ها پیشگیری کند.آلو خشک سرشار از عنصر بور کمیاب است که به همراه کلسیم و ویتامین D موجود در آن از استخوان‌ها محافظت کرده و مانع از بروز پوکی استخوان می‌شود. مصرف 50 گرم آلوخشک 100 درصد نیاز روزانه به بور را تامین می‌کند.آلو خشک سرشار از فیبرهای محلول و غیر محلول در آب است که به هضم راحت غذا کمک کرده و یبوست را از بین می‌برد. 100 گرم آلو خشک 60 درصد نیاز روزانه به فیبر را تامین می‌کند.آلو خشک حاوی گلوکز (45 درصد) است و انرژی مغز را تامین می‌کند. در نتیجه می‌توانید در فصل امتحانات از آن استفاده کنید. این ماده غذایی همچنین منبع فروکتوز (25 درصد) و سوربیتول (30 درصد) است و قند مورد نیاز بدن را تامین می‌کند. این قندها به تدریج جذب بدن می‌شود. این ماده غذایی برای ورزشکاران توصیه می‌شود چون مانع از افزایش ناگهانی قند خون و افت قدرت عضلانی بدن می‌شود. به خاطر اینکه سرشار از منیزیم (45 میلی‌گرم در هر 100 گرم) است که برای تامین انرژی و انقباض عضلانی لازم و ضروری است.مصرف روزانه ۳ تا ۶ عدد آلوخشک سیاه در کاهش فشارخون موثر است. همچنین براساس مجله امریکایی تغذیه و موادغذایی، مصرف آلوسیاه خشک ممکن است اکسیداسیون لیپوپروتئین با چگالی پایین یا کلسترول بد را به حداقل برساند که به کاهش التهاب در بدن و کاهش خطر ابتلا به بیماری قلبی کمک می کند.آلوسیاه خشک به دلیل ترکیبات منحصر به فردی که دارد، برای بیماران دیابتی و رژِیم های لاغری مناسب است. مصرف این میوه خشک شده قبل از صرف غذا به افزایش حس سیری و کاهش حجم غذای دریافتی کمک می کند. آلوسیاه خشک مقدار بالایی فیبر، سوربیتول و فروکتوز دارد، اما باعث افزایش سریع سطح قندخون یا سطح انسولین بعد از مصرف نشده و انتخاب خوبی برای بیماران دیابتی است. همچنین هر عدد آلو سیاه خشک ۲۴ کالری و۵.۷ گرم کربوهیدرات دارد.

مضرات مصرف آلو سیاه خشک شده

آلوخشک حاوی میزان زیادی آکریل آمید است که یک ماده سرطان زا و نوروتوکسین (سم عصبی) محسوب می شود. آکریل آمید به طور طبیعی در مواد غذایی عادی وجود ندارد. اما در حین پخته شدن مواد غذایی در حرارت بالای 100 درجه سیلسیوس در آن ها تولید می شود. آلوخشک به طور ویژه به عنوان یک ملین طبیعی استفاده می شود. با این حال افرادی که از یبوست مداوم رنج می برند نباید به طور کامل به آلوخشک اعتماد کنند. چون این مسئله ممکن است وابستگی به ملین ایجاد کند با وجود اینکه برای خشک کردن آلو و تهیه آلوخشک نیازی به چنین حرارت بالایی نیست اما آلوخشک ها همچنان حاوی میزان زیادی آکریل آمید هستند. بر اساس اعلام سازمان غذا و کشاورزی، زمانی آکریل آمید نوروتوکسین خواهد شد که به حدود 500 برابر دریافت غذایی روزانه ما باشد. بنابراین خوردن آلوخشک نسبتاً بی خطر و مطمئن است و مشکلی از نظر دریافت آکریل آمید در حد مسموم کننده آن ایجاد نخواهد کرد. اما با این حال مشکل سرطان زایی آن مسئله است که ذهن متخصصان را درگیر کرده و در بررسی های آزمایشگاهی در حیوانات به اثبات رسیده است. بنابراین آلوخشک میل کنید اما به اندازه!مسئله عدم تحمل فروکتوز در بین افراد زیادی دیده می شود. این مشکل باعث بروز کرامپ های شکمی دردناک و اسهال می شود. آلوخشک حاوی میزان زیادی قند است که می تواند باعث بروز چنین مشکلاتی شود. حتی افرادی که دچار عدم تحمل فروکتوز نیستند نیز ممکن است با زیاده روی در مصرف آلوخشک دچار اسهال شوند. باید بدانید که این میوه خشک یک ملین طبیعی محسوب می شود و حاوی ترکیباتی به نام سوربیتول است. بنابراین مصرف بی رویه و زیاد این میوه می تواند به راحتی منجر به بیرون روی شود. آلوخشک یک ماده غذایی انرژی زا و فوق العاده است. هر 100 گرم از این میوه خشک حدود 240 کیلوکالری انرژی دارد. این میزان کالری برای میوه میزان زیادی محسوب می شود. بنابراین برای افرادی که به دنبال لاغری هستند زیاده روی در مصرف این میوه خشک دردسرساز خواهد شد. البته افراد عادی نیز که همیشه در حال مصرف مواد غذایی پرکالری هستند هم نباید در مصرف این میوه خشک دچار افراط شوند. چرا که اگر این میزان کالری اضافی دریافتی در طول روز سوزانده نشود به چربی تبدیل شده و چاقی می آورد. اگر به فکر تناسب اندامتان هستید باید بدانید مصرف کم آلوخشک به دلیل خاصیت سیرکنندگی آن می تواند در چهارچوب یک رژیم غذایی کم کالری و ورزش به لاغری کمک کند اما مصرف بی رویه آن می تواند برعکس عمل کند و چند کیلو اضافه وزن روی دستتان بماند. آلوخشک حاوی کربوهیدرات ها و قندهای پیچیده است که در لوله گوارش تجزیه می شوند. بنابراین زمانی که قندها به کولون می رسند باکتری ها شروع به تغذیه از این کربوهیدرات های هضم نشده می کنند. این باکتری ها مسئول ایجاد گاز معده و نفخ هستند. اگر عاشق آلوخشک هستید اما با خوردن آن دچار مشکلات ذکر شده می شوید می توانید قبل از خوردن مکمل حاوی آنزیم آلفا گالاکتوزیداز مصرف کنید. چون این آنزیم با شکستن کربوهیدرات های پیچیده قبل از رسیدن به روده باعث کاهش گازهای آن می شود.آلوخشک قند طبیعی زیادی دارد و زیاده روی در مصرف آن می تواند به افزایش قند خون منجر شود. با این حال این میوه خشک نسبت به میوه های شیرین دیگری مانند موز، هندوانه و سیب و غیره قند کمتری دارد. آلوخشک همچنین حاوی فیبرهای محلول در آب است. یعنی اینکه تأثیر خیلی زیادی روی قند خون نمی گذارد. این میوه خشک که شاخص گلیسمی پایینی دارد می توان از آن در کنار مواد غذایی با شاخص گلیسمی بالا استفاده کرد. بنابراین مصرف کم و معقول آن مشکلی ایجاد نمی کند. اما نباید در مصرف آن زیاده روی کنید. آلوخشک به طور ویژه به عنوان یک ملین طبیعی استفاده می شود. با این حال افرادی که از یبوست مداوم رنج می برند نباید به طور کامل به آلوخشک اعتماد کنند. چون این مسئله ممکن است وابستگی به ملین ایجاد کند و بعد از یک دوره استفاده علائم اعتیاد به آن بروز کند. اگر از این مشکل رنج می برید بهتر است به پزشک مراجعه کنید. در طول روز آب بیشتری مصرف کنید و از بی تحرکی دور باشید. بهتر است بدانید که مصرف برخی داروها نیز باعث بروز یبوست می شود. 

خواص آلو سیاه خشک شده

بیشتر بخوانید :

گل گاوزبان و لیموعمانی

زردچوبه درمان معده

کاکائو و اسهال

سرکه بالزامیک و روغن زیتون

  • اقبال ملایری

خواص قهوه سبز و طرز استفاده

احتمالا شما هم درباره‌ی قهوه‌ی سبز و خواص جادویی آن برای سلامتی و تندرستی بسیار شنیده‌اید. در این مقاله درباره‌ی قهوه سبز صحبت می‌کنیم و طرز دم کردن قهوه سبز را به شما آموزش خواهیم داد. جسارت را همراهی کنید.

خواص قهوه سبز و طرز استفاده , طرز استفاده خواص قهوه سبز

قهوه سبز برای لاغری بسیار خوب است

آیا می دانید قهوه سبز چیست؟

قبل از اینکه طرز دم کردن قهوه سبز را به شما آموزش دهیم، در ابتدا به این سوال پاسخ می‌دهیم که اصلا قهوه سبز چیست؟ قهوه سبز در حقیقت همان قهوه معمولی است. قهوه‌ای که هنوز نرسیده است و رنگ سبز آن هم دقیقا به دلیل کال بودن آن است. جالب است بدانید که قرص‌های مکمل یا نوشیدنی‌های قهوه سبز، از این قهوه سبز و کال تهیه می‌شوند. قهوه سبز، آن طعم تلخ و آشنای قهوه را ندارد و بیشتر طعمی شبیه به یک دمنوش گیاهی را دارد.

درصد مواد تشکیل‌دهنده قهوه سبز چیست

قهوه سبز به نسبت قهوه معمولی کافئین کمتری دارد. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم قهوه سبز در حدود ۲۰ درصد قهوه معمولی کافئین دارد. در نتیجه بسیاری از عوارض ناشی از کافئین در آن کمتر است. در عوض قهوه سبز دارای مقادیر فراوانی کلروژنیک اسید است.

جالب است بدانید کلروژنیک اسید به عنوان یک آنتی‌اکسیدان در سیستم عصبی فعالیت می‌کند و عوامل ایجادکننده التهاب در سیستم عصبی را سرکوب می‌کند. این ماده به عنوان یک ملین در افراد مبتلا به یبوست کاربرد دارد.

خواص قهوه سبز چیست

خواص قهوه سبز و طرز استفاده , طرز استفاده خواص قهوه سبز

بسیاری از بیماری ها با خوردن قهوه سبز خوب می شود

پیشگیری و درمان سنگ‌های کیسه صفرا با قهوه سبز

کلروژنیک اسید موجود در قهوه سبز مانع از تجمع صفرا در کیسه صفرا شده و از تشکیل سنگ‌های صفراوی جلوگیری می‌کند. از آنجایی که در دانه‌های قهوه سبز حدود شش تا هفت درصد کلروژنیک اسید وجود دارد مصرف روزانه و منظم قهوه سبز، خطر ابتلا به این بیماری و همچنین سیروز کبدی و سرطان کبد را کاهش می‌دهد.

بیشتر بخوانید :

مارچوبه خواص

سرفه خشک کودکان

انگور قرمز و دیابت

کشمش و سرماخوردگی

جلوگیری از فشارخون با مصرف قهوه سبز

کافئین باعث افزایش فشارخون شده و انرژی بدن را افزایش می‌دهد. به دنبال آن، ضربان قلب و فعالیت سیستم قلبی-عروقی هم افزایش پیدا می‌کند. کلروژنیک اسید باعث کاهش فشار خون می‌شود. پس در صورتی که به بیماری فشارخون مبتلا هستید از قهوه سبز غافل نشوید.

کنترل قند خون با قهوه سبز

کلروژنیک اسید موجود در قهوه باعث می‌شود جذب گلوکز غذا توسط روده‌ها کاهش پیدا کند. همچنین جذب گلوکز موجود در خون را توسط ماهیچه‌ها افزایش می‌دهد. این موارد منجر به کاهش گلوکز خون شده و در نتیجه قند خون را کاهش می‌دهند.

از دست ندهید:  علت سفیدی مو و روش‌های پیشگیری از آن
 

لاغری و تناسب اندام با قهوه سبز

خواص قهوه سبز و طرز استفاده , طرز استفاده خواص قهوه سبز

قهوه سبز برای درمان سنگ کیسه صفرا مفید است

علت استفاده از قهوه در رژیم‌های لاغری به دلیل وجود کافئین در این نوشیدنی است. زیرا کافئین متابولیسم یا سوخت و ساز بدن را بالا برده و باعث چربی‌سوزی و جلوگیری از تجمع چربی در بدن می‌شود. پس نوشیدن قهوه‌های بدون کافئین تاثیری بر تناسب اندام و لاغری نخواهد داشت.

همچنین از آنجا که قهوه سبز کافئین کمتری به نسبت قهوه معمولی دارد، نمی‌تواند به اندازه قهوه معمولی برای فرآیند چربی‌سوزی موثر باشد. به عبارت دیگر نوشیدن قهوه سبز معجزه نمی‌کند اما بی تاثیر هم نیست و نباید گول بعضی تبلیغات ماهواره‌ای را خورد!

طرز دم کردن قهوه سبز به آسانی

مواد لازم برای دم کردن قهوه سبز چیست

قهوه سبز: ۵۰ گرم
آب سرد: ۳۵۰ میلی‌متر
قهوه جوش

طرز دم کردن قهوه سبز چیست

طرز دم کردن قهوه سبز خیلی ساده است. برای شروع بهتر است بدانید که دانه‌های قهوه سبز سفت‌تر از دانه‌های قهوه معمولی است. پس سخت‌تر آسیاب می‌شوند. برای حل این موضوع ابتدا دانه‌های قهوه سبز را آسیاب کرده و پودر قهوه سبز را با آب سرد مخلوط کنید. مخلوط به دست آمده را داخل قهوه جوش بریزید. حدود ۱۵ دقیقه روی حرارت قرار دهید تا به جوش آید.

قهوه جوشیده را کنار بگذارید تا خنک شود. در این مرحله هر چقدر که قهوه بیشتر بماند، خوش‌طعم‌تر خواهد شد. پس از گذشت این مدت، قهوه را از صافی رد کرده و نوش جان کنید. برای اینکه قهوه شما طعم بهتری پیدا کند، می‌توانید کمی عسل به آن اضافه کنید.

Image result for ‫خواص قهوه سبز و طرز استفاده‬‎

زنان باردار بهتر است که این قهوه را با مشورت پزشک انجام می شود

موارد منع مصرف قهوه سبز چیست

  • زنان باردار و مادران شیرده از خوردن قهوه سبز جدا خودداری کنند.
  • بیماران مبتلا به هموفیلی و سایر بیماری‌های انعقادی خون، از خوردن قهوه خام یا همان قهوه سبز به صورت جدی دوری کنند.
  • افرادی که دیابت دارند نباید همراه با داروهای ضد دیابت از قهوه سبز استفاده کنند زیرا اسید کلروژنیک موجود در قهوه سبز باعث تشدید اثر داروها می‌شود.
  • خانم‌هایی که دارای کمبود آهن هستند به هیچ عنوان از این قهوه استفاده نکنند.

از اینکه باز هم با جسارت همراه بودید، از شما متشکریم.

خواص قهوه سبز و طرز استفاده

بیشتر بخوانید :

انگور سیاه و فشار خون

سرکه بالزامیک در طب سنتی

گل گاوزبان و زایمان

زالزالک و بارداری

  • اقبال ملایری

علایم و علت ورم روده نشانه چیست و مشکلات کولیت روده

ورم روده نشانه چیست ,نشانه های ورم روده چیست,ورم روده چیست,التهاب روده چیست,علائم ورم روده چیست,علایم ورم روده چیست,ورم روده بزرگ چیست,درمان ورم روده چیست,دلیل ورم روده چیست,عوارض ورم روده چیست,ورم روده نشانه چیست,التهاب روده چیست,علت ورم روده چیست,علایم ورم روده چیست,التهاب روده چیست؟,التهاب روده بزرگ چیست,علت التهاب روده چیست,علائم التهاب روده چیست,بیماری التهاب روده چیست؟,علت التهاب روده بزرگ چیست,التهاب روده ای چیست,علاعم التهاب روده چیست,التهاب روده کوچک چیست,علت ورم روده چیست

ورم روده نشانه چیست , نشانه های ورم روده چیست , ورم روده چیست , التهاب روده چیست

در ادامه این مطلب با عوارض و اینکه ورم روده نشانه چیست آشنا خواهید شد همچنین به روش های درمان این بیماری در این مطلب اشاره شده است .

هدف درمان‌های پزشکی در بیماری IBD، این است که پاسخ التهابی ناهنجار سرکوب شود تا بافت لوله‌ی گوارش فرصتی برای بهبود داشته باشد. زمانی که این بهبودی حاصل شود به تبع آن باید شاهدِ از بین رفتن علائم اسهال و درد شکمی باشیم. زمانی که علائم تحت کنترل درآمدند، درمان پزشکی تمرکز خود را روی کاهش دفعات عود بیماری و حفظ دوره‌ی خاموشی بیماری قرار می‌دهد.  پزشکان معمولا برای درمان IBD داروها را به صورت مرحله‌به‌مرحله تجویز می‌کنند. در شیوه‌ی مرحله‌ای ابتدا داروهای کم‌ضررتر یا داروهایی که دوره‌ی مصرف کوتاه‌تری دارند تجویز می‌شوند؛ اگر این داروها تسکین مورد نظر را فراهم نکرد داروهای مرحله‌ی بالاتر استفاده می‌شوند.

ورم روده نشانه چیست

اصطلاح بیماری روده‌ی التهابی یا به اختصار آی‌بی‌دی (IBD: Inflammatory Bowl Disease) به گروهی از بیماری‌های التهاب‌زا گفته می‌شود که روده را درگیر می‌کنند. گمان غالب بر این بوده است که التهاب روده نوعی بیماری خودایمنی است، اما تحقیقات نشان می‌دهند که التهاب مزمن روده ممکن است نه به دلیل حمله‌ی دستگاه ایمنی به خود بدن، بلکه به علت حمله‌ به ویروس‌ها و باکتری‌های بی‌ضرر یا غذای موجود در روده‌ها باشد که التهاب و به‌دنبال آن آسیب روده را ایجاد می‌کند. التهاب زخم‌شونده‌ی روده‌ی بزرگ یا کولیت اولسراتیو (UC: Ulcerative Colitis) و بیماری کرون (Crohn’s disease) دو بیماری جدی از بیماری‌های التهابی روده هستند. کولیت اولسراتیو محدود به پس‌روده یا روده‌ی بزرگ است. اما بیماری کرون می‌تواند هر قسمتی از لوله‌ی گوارش، از دهان تا مقعد، را درگیر کند؛ گرچه معمولا انتهای روده‌ی کوچک یا روده‌ی بزرگ یا هر دو را درگیر می‌کند.  اگر دچار IBD باشید، می‌دانید که معمولا این بیماری با شدت و ضعف دوره‌ای همراه است. زمانی که التهاب شدید وجود دارد، بیماری فعال است و علائم ظهور می‌کنند. زمانی که میزان التهاب خفیف باشد یا التهابی وجود نداشته باشد، فرد علامتی ندارد و گفته می‌شود که بیماری خاموش شده است.

بیشتر بخوانید :

گل گاوزبان و سرماخوردگی

زردچوبه در غذای کودک

خواص بوییدن گل نرگس

خواص زرشک برای پوست

ورم روده نشانه چیست , نشانه های ورم روده چیست , ورم روده چیست , التهاب روده چیست

درمان معمولا با آمینوسالیسیلات‌ها (aminosalicylates) آغاز می‌شود که داروهای ضدالتهاب شبیه به آسپرین هستند: سولفاسالازین یا آزولفیدین (sulfasalazine / Azulfidine)؛ اولسالازین یا دیپنتوم (olsalazine / Dipentum)؛ بالسالازید یا کولازال (balsalazide/ Colazal)؛ مسالامین یا آساکول/ لیالدا/ پنتاسا/ آپریسو (mesalamine/ Asacol, Lialda, Pentasa, Apriso).  مسالامین (مزالازین، مسالازین) نام‌های مختلف دارویی هستند که به‌صورت خوراکی، شیاف مقعدی یا تنقیه برای درمان کولیت اولسراتیو به کار می‌رود.

نشانه های ورم روده چیست

بیماری التهاب روده دلیل مشخصی ندارد. برخی از عوامل یا ترکیبی از آنها (باکتری‌ها، ویروس‌ها، پادتن‌ها) سیستم ایمنی بدن را برای ایجاد واکنش التهابی در دستگاه گوارش فعال می‌کنند. تحقیقات اخیر ترکیبی از عوامل مانند وراثت، ژن‌ها، و/یا عوامل محیطی را در پیدایش بیماری التهاب روده مؤثر می‌دانند. همچنین این احتمال وجود دارد که بافت بدن، خود این واکنش خودایمنی را برانگیخته کند. دلیل بیماری التهاب روده هرچه باشد، واکنش‌های کنترل‌نشده‌ی التهاب‌زا ادامه پیدا می‌کنند و به دیواره‌ی روده‌ای آسیب می‌زنند؛ این وضعیت منجر به اسهال و درد شکمی می‌شود.

ورم روده نشانه چیست , نشانه های ورم روده چیست , ورم روده چیست , التهاب روده چیست

     اینفلکسی‌ماب یا رمی‌کید (Infliximab/ Remicade)؛ اینفلکسی ماب-‌dyyb یا اینفلکترا (infliximab-dyyb/ Inflectra)، داروی بیوژنریک رمی‌کید.  این دو، داروهای تأییدشده‌ی سازمان غذا و داروی امریکا (FDA)، برای درمان موارد متوسط تا شدید بیماری کرون در صورت اثربخش نبودن داروهای معمول، هستند. آنها به دسته‌ داروهایی تعلق دارند که به عنوان ضد TNF شناخته می‌شوند. TNF: tumor necrosis factor به معنی عامل نکروز تومور است. TNF توسط گلبول‌های سفید بدن تولید می‌شود و اعتقاد بر این است که در تخریب بافتی ایجاد شده در بیماری کرون نقش دارد.

ورم روده چیست

مانند سایر بیماری‌های مزمن، در بیماری التهاب روده (IBD) بیمار دوره‌های افت و خیز بیماری را تجربه می‌کند. با شدت گرفتن بیماری علائم ظاهر می‌شوند، با تخفیف علائم گفته می‌شود بیماری فروکش کرده و با ناپدید شدنِ علائم، سلامتی بازگشته است. علائم التهاب روده می‌توانند خفیف تا شدید باشند و شدت علائم معمولا به این بستگی دارد که بیماری کدام بخش از دستگاه گوارش را درگیر کرده باشد. علائم IBD عبارت است از: گرفتگی و درد شکمی؛ اسهال که ممکن است خون‌آلود باشد؛ احساس فوریت شدید برای دفع؛ تب؛ کاهش وزن؛ کاهش اشتها؛ کم‌خونی فقر آهن که در اثر از دست دادن خون ایجاد شده باشد.

ورم روده نشانه چیست , نشانه های ورم روده چیست , ورم روده چیست , التهاب روده چیست

استفاده از جراحی برای درمان بیماری‌های التهابی روده به نوع بیماری بستگی دارد. برای مثال کولیت اولسراتیو را می‌توان با جراحی مداوا کرد زیرا این بیماری به روده‌ی بزرگ محدود می‌شود. زمانی که روده‌ی بزرگ برداشته شود بیماری باز نمی‌گردد. اما با جراحی نمی‌توان بیماری کرون را درمان کرد، با این وجود برخی جراحی‌ها ممکن است در این بیماران انجام بشود. جراحی بیش از اندازه در مبتلایان به بیماری کرون در حقیقت می‌تواند به وخامت بیماری منجر بشود.

التهاب روده چیست

بیماری التهاب روده می‌تواند با مشکلات جدی‌ در سلامتی روده‌ها همراه باشد: خون‌ریزی فراوان از زخم‌ها (اولسرها)ی روده‌ای؛ سوراخ شدگی یا پارگی روده؛ تنگ شدن روده (stricture) و مسدود شدن روده، که در بیماری کرون دیده می‌شود؛ فیستول (مجرای خروجی ناهنجار) و بیماری‌های اطراف مقعد (بیماری‌هایی که بافت اطراف مقعد را درگیر می‌کند)؛ این مشکل بیشتر در بیماری کرون دیده می‌شود تا در کولیت اولسراتیو؛ روده‌ی متسع سمی (مگاکولون سمی) که به اتساع بیش از اندازه‌ی روده‌ی بزرگ گفته می‌شود که می‌تواند زندگی فرد را تهدید کند. این حالت بیشتر در کولیت اولسراتیو دیده می‌شود تا در بیماری کرون؛ سوءِتغذیه. بیماری‌های التهابی روده، به خصوص کولیت اولسراتیو، خطر ابتلا به سرطان روده‌ی بزرگ را افزایش می‌دهند. IBD همچنین می‌تواند روی دیگر اندام بدن اثر بگذارد؛ برای مثال، فرد مبتلا به بیماری‌های التهاب روده ممکن است دچار التهاب مفصل (آرتریت)، مشکلات پوستی، التهاب چشم، اختلالات کلیوی و کبد یا از دست دادن بافت استخوانی شود. مشکلات مفصلی، چشمی و پوستی اغلب در کنار یکدیگر بروز پیدا می‌کنند.

ورم روده نشانه چیست

بیشتر بخوانید :

سرکه بالزامیک و لاغری

زالزالک و یبوست

بهارنارنج و پوست

جوز هندی و پسردار شدن

  • اقبال ملایری